عناوین این صفحه
-
مثل گذشته راحت وزنه میزنم
-
از طبقه اول تا ششم فدراسیون همه باید بروند
-
چرا قبلاً اعتراض نمیکردیم؟
-
تنگ آب را سر کشید تا کلیه برادرش را نگیرد
-
عالیشاه دلایل مربیانش را نمیپذیرد
-
بارسا، بلند شو!
-
مهدویکیا: تیم ملی قدرتمندی داریم، امیدوار باشیم
-
یادآوری بحران مشروعیت داوری با بیانیه ذوبآهن
-
آلکنو تا المپیک سرمربی تیم ملی شد
-
سانسور نقطه کرنر برای انزلیچیها!
-
کیا، درگیر آرامش...
-
تیمها بخواهند «کووید برک» حذف میشود
-
دنیا تغییر کرده اما قرمزها از قله پایین نمیآیند
-
تیمی خالی از نسل طلایی
-
فکری: بعد از باخت دوست و دشمنم را شناختم
-
پیادهروی روی مغز فکری!
-
انتقال حسینی و باقری به نیمکت
-
مجتبی جباری استقلالیها دقیقاً کجاست؟
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6632 /
۱۳۹۹ سه شنبه ۴ آذر
|
سهراب مرادی:کتفام زیر فشار درد ندارد
مثل گذشته راحت وزنه میزنم
گفت و گو
رضا عباسپور
یکی از امیدهای اصلی وزنهبرداری ایران در بازیهای المپیک پیش رو (توکیو2021) سهراب مرادی ستاره 96 کیلویی تیم ملی کشورمان است. وزنهبردار قدرتمند و شناخته شده در این وزن که با کولهباری از تجربه، مدالهای آسیایی، جهانی و المپیک جزو نوابغ و چهرههای شاخص وزنهبرداری دنیا به شمار میرود. سهراب مرادی البته قبل از مسابقات جهانی 2019 تایلند در جریان تمرین از ناحیه کتف با آسیبدیدگی جدی مواجه شد. آسیبدیدگی که حتی احتمال داشت کار رکورددار وزنهبرداری جهان را به خداحافظی اجباری از دنیای وزنهبرداری بکشاند اما اعزام سهراب به کشور آلمان با حمایت مجموعه مدیریتی ورزش کشور، و جراحی موفقیتآمیزی که روی شانه و کتف آسیبدیده او انجام شد، باعث شد تا معجزهای که امیدوار به وقوع آن برای درمان قطعی قهرمان طلایی المپیک 2016 ریو بودیم در این مدت نسبتاً طولانی رخ دهد. حالا سهراب مرادی بعد از طی کردن دوره نقاهت و رسیدن به شرایط خوب گذشته، سه هفتهای است که در مرحله جدید اردوی آمادهسازی تیم ملی وزنهبرداری بزرگسالان حاضر شده و براساس گفته خودش بتدریج دارد به آمادگی رکوردی روزهای خوش و پرامید گذشته باز میگردد. با این مقدمه در خلال برگزاری اردوی تمرینی تیم ملی وزنهبرداری با سهراب همکلام شدیم تا بعد از مدتها از شرایط رکوردی، آمادگی و انگیزشی او مطلع شویم.
بیدغدغه برای گرفتن سهمیه تمرین میکنم
ستاره 96 کیلویی وزنهبرداری ایران بعد از تحمل درد و آسیبدیدگیهای کتف و دیسک کمر و همچنین رفتن زیر تیغ جراحی، حالا سرحال و با انگیزه برای شروعی دوباره و کسب سهمیه المپیک در بازیهای 2021 توکیو کنار سایر ملیپوشان وزنهبرداری در کمپ تمرینی مجموعه ورزشی آزادی تهران سه هفتهای است که تمرینات جدی خود را آغاز کرده است. او درباره حال و هوایش میگوید: «قبل از اینکه اردوی آمادهسازی تیم ملی وزنهبرداری شروع شود، من با توجه به اینکه هنوز بابت حساسیتی که کتف جراحی شدهام دارد، تحت نظر تیم پزشکی هستم که زحمت جراحی کتفم را کشیدند، همزمان با تمرینات انفرادی و تخصصی با وزنه، تمرینات و برنامه فیزیوتراپی کتفم را نیز در دستور کار داشتم. به همین دلیل خداراشکر با یک آمادگی نسبی زمانی که اردوی تیم ملی در تهران آغاز شد، دست به وزنه شدم. الان هم با توجه به اینکه مسئولان وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک و فدراسیون وزنهبرداری بهترین شرایط را برای تمرین بیدغدغه در کمپ تیمهای ملی وزنهبرداری فراهم کردند، ما با آرامش و پرازانگیزه تمریناتمان را با نظارت کادرفنی دنبال میکنیم. هدف من و برخی از بچههای ملیپوش حضوری موفق و پررنگ در مسابقات آسیایی پیش رو است که گفته میشود اگر مشکل خاصی نباشد قرار است در شهر تاشکند ازبکستان برگزار شود. این رویداد، مسابقه طلایی گزینشی المپیک به شمار میرود و قطعاً کسب بیشترین امتیاز و ثبت بهترین عملکرد فنی در این مسابقه برای ما از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به هرحال امیدوارم بتوانم در مسابقات آسیایی بهترین نتیجه و عملکرد فنی را روی تخته مسابقه ثبت کنم. بعد از آن احتمالاً میشود فهمید که آیا میتوانیم به سهمیه المپیک و حضور در توکیو امیدوار باشم یا خیر.»
بعد از منفی شدن تست کرونا، مجوز تمرین در اردو را گرفتیم
سهراب مرادی ملیپوش 96 کیلویی تیم ملی وزنهبرداری کشورمان با بیان این مطلب که پروتکلهای بهداشتی به خوبی در اردوی تیم ملی وزنهبرداری لحاظ شده و ما با خیال آسوده در کمپ تمرینی آزادی دست به وزنه میشویم، در این خصوص میگوید: «قبل از اینکه مسئولین فدراسیون به ما مجوز حضور در اردوی تمرینی تیم را بدهند، قرار بر این شد اگر تست کرونا دادیم و تستمان منفی بود برای حضور در اردو مجوز بگیریم. خداراشکر من و بقیه بچهها که قبل از شروع تمرینات تست کرونا دادیم، تستمان منفی بود. البته در حین برگزاری اردو نیز تیم پزشکی کنار بچههای ملیپوش هست و برای اینکه در شرایط قرنطینه اردویی بتوانیم با خیالی آسوده تمرین کنیم هرآنچه که به عنوان پروتکلهای بهداشتی برای مقابله با ویروس کرونا و حفظ سلامت کادرفنی و ملیپوشان نیاز است برای ما فراهم شده است. امیدوارم هرچه سریعتر شر این ویروس عجیب و غریب و مرگبار از سر مردم دنیا کم شود تا بتوانیم دوباره برگردیم به همان شرایط عادی و ایدهآل گذشته. این ویروس مسابقات مختلف مخصوصاً المپیک را هم تحتالشعاع خود قرار داده است و هر لحظه بحرانی که در دنیا ایجاد کرده جدیتر از قبل میشود. من که هر روز دعا میکنم هرچه سریعتر این ویروس ریشهکن شده و از بین برود.»
خیلی زیر وزنه درد حس نمیکنم
ملیپوش 96 کیلویی وزنهبرداری ایران تأکید دارد از نظر بدنی و انگیزشی در شرایط خوب و قابل قبولی قرار دارد:«با توجه به اینکه عمل جراحی و پروسه درمانی بسیار خوبی در کشور آلمان تحت نظارت یک تیم پزشکی حرفهای به مدیریت دکتر بابک امینی داشتم، همچنین ریکاوری بسیار عالی که بعد از جراحی برای بازگشت به شرایط تمرینی در ایران پشت سرگذاشتم، با وضعیت خوب بدنی و روحی روی تخته برگشتم و دست به وزنه شدم. الان هم آرام آرام با نظارت کادرفنی تمریناتم را انجام میدهم و به شرایط خوب رکوردی قبل برمیگردم. البته اگر مثل قبل چشم نخورم راحت وزنه میزنم (میخندد). مشکلی هم از بابت تحمل فشار تمرینات با وزنه ندارم. البته یک مقدار احتیاط برای اینکه مجدداً مشکلی برایم ایجاد نشود طبق نظر تیم پزشکی زیر وزنههای سنگین دارم اما طوری نیست که به شرایط تمرینی و برنامهای که برای افزایش رکوردهایم دارم ضربه بزند. در شرایط فعلی من به جز برنامهای که برای موفقیتم ترسیم کردم به چیز دیگری فکر نمیکنم. امیدوارم شرایط طوری رقم بخورد که بتوانیم با حضور در میادین آتی هم سهمیه المپیکی خود را مسجل کنیم و هم با کسب افتخار دل مردم را در این شرایط سخت شاد کنیم.»
یزدانی: چرا مربیان ما از برخی مربیان سری آ گرانتر هستند؟
از طبقه اول تا ششم فدراسیون همه باید بروند
باید تمام افرادی که در فدراسیون فوتبال حضور دارند، بیرون بروند و اعضای جدید روی کار بیایند. این روزها از نبی که بهتر نداریم اما خوب و بد باید بروند و از درب ورودی خارج شوند تا نفرات جدید امور را بر عهده بگیرند
امیر اسدی
مشکلات فوتبال ایران یکی دو تا نیست و بحث درباره آنها به زمان زیادی احتیاج دارد. اینکه بدانیم در مدیریت، مربیگری و بحث فنی و کیفیت بازیکنان چقدر مشکل داریم و با چه معایبی مواجه هستیم، به خودی خود میتواند سطرها و صفحههای یک کتاب قطور را اشغال کند. با داریوش یزدانی که این روزها در آمریکا مشغول مربیگری است، درباره کلیت مشکلات حرف زدیم و البته ایرادهایی که در فوتبال ایران، از بدنه مدیریت تا بخش فنی وجود دارد. یزدانی معتقد است اگر به مدت یک سال فوتبال ایران تعطیل شود و تمام اعضای فدراسیون فوتبال تغییر کنند، شاید بتوان مشکلات را حل کرد. او البته درباره ریاست فدراسیون هم صحبت میکند و معتقد است مهدی مهدویکیا میتواند در این پست مشغول فعالیت شود. او همبازی قدیمی خود در تیمهای امید و بزرگسالان را لایق کسب این عنوان میداند و اعتقاد دارد مهدویکیا با کادری مجرب و برنامههایی ویژه قادر است فوتبال ایران را از این بحران نجات بدهد.
میخواهم درباره کلیت فوتبال ایران صحبت کنیم. درد این روزهای فوتبال ما چیست؟
سؤال شما کلی است و سخت میشود به آن جواب داد. اگر بخواهم بگویم درد فوتبال ایران، باید به مسائل مختلف بپردازم. از حوزه مدیریت و تیمهای پایه و دوپینگ بگیرید تا لیگ و خیلی مسائل دیگر. فکر میکنم یکی یکی جلو برویم بهتر باشد.
اصلیترین کدام است؟
به نظر من نوع اداره فوتبال. بهترین راهکار هم تعطیلی فوتبال ایران برای یک دوره کوتاه، مثلاً یکساله است. البته نه به این شکل که همه چیز را منحل کنند، بلکه یک سر و سامانی به مسائل بدهند و از چند کارشناس مجرب هم استفاده کنند تا آسیبها را بشناسند. در اولین گام هم باید قیمتهای کاذب تیمداری در فوتبال ایران را بشکنند. الان امتیاز یک باشگاه در لیگ برتر چقدر است؟
فکر میکنم 60 تا 70 میلیارد.
الان 60، 70 یا 80 میلیارد قیمت یک باشگاه لیگ برتری است. البته به جز استقلال و پرسپولیس که آخرین بار 360 میلیارد قیمتگذاری شدند. البته که آنها هیچوقت واگذار نمیشوند اما اگر بخواهیم میانگین قیمت را حساب کنیم، حدود 100 میلیارد تومان میشود. این برای خریداری که میخواهد باشگاه را اداره کند، قیمت واقعی نیست. به عنوان نمونه باشگاه استقلال چه امکاناتی دارد که خریدار بابت آن 360 میلیارد بپردازد. برق شیراز در لیگ سه حضور دارد. بدون امکانات و با کلی بدهی. چرا باید خریدار بابت خرید امتیاز این باشگاه مثلاً 20 میلیارد بپردازد؟ من معتقدم در اولین گام باید قیمت باشگاهداری در فوتبال ایران هم پایین بیاید.
حالا این مسأله چه مشکلی را حل میکند؟
به قول انگلیسیها همه چیز باید یخ ببندد و همین جا نگهش دارند. اگر قیمت باشگاهها کاذب نباشد، بخش خصوصی وارد میشود و دیگر از این خبرها نیست که تیمها برای جذب بازیکن معمولی این همه هزینه متحمل شوند. آنوقت همه چیز با حساب و کتاب پیش میرود و دیگر به بازیکنی که کیفیت ندارد و به لحاظ تاکتیکی که در سطح بالایی نیست، میلیاردها تومان پرداخت نمیشود. باید قیمت بازیکنان هم پایین بیاید، هر کسی هم نمیتواند با این مبالغ بازی کند، به لیگهای خارجی برود. باید سقف قرارداد درست شود و همه آن را اجرا کنند. هر کسی هم نتوانست و اجرا نکرد، راهی زندان شود. اینها باعث میشود دیگر شاهد انتشار قراردادهای قلابی نباشیم و همه چیز نظم بگیرد. فدراسیون فوتبال هم باید برنامهریزی فوتبال را به سارمان لیگ بسپارد و خودش فقط فکر تیمهای پایه و تربیت مربیان باشد.
آیا در دنیای فوتبال هم چنین اتفاقاتی رخ میدهد؟
برایتان مثال میزنم. فدراسیون فوتبال اسپانیا کاری به لالیگا ندارد. همه تیمها در آن دخل و تصرف دارند و از بازاریابی آن استفاده میکنند. به عنوان نمونه اگر بارسلونا اسپانسر بیاورد، 10 تا 12 درصد از کل درآمد را برمیدارد. با این روش لیگ رونق میگیرد و بحثهای کاذب از بین میرود.
اگر کیفیت بازیکنان و مربیان بالا باشد و سقف هم رعایت نشود، مگر ایرادی دارد؟
آیا کیفیت بالاست؟ بازیکن هنوز نمیتواند به درستی از دو پای خود استفاده کند اما شش میلیارد پول میخواهد! یک نکته جالب دیگر. برخی مربیان ما از همکاران خود در سری آ ایتالیا گرانتر هستند. من با سند و مدرک این را ثابت میکنم. به جز کونته که حدود 12 میلیون یورو دستمزد میگیرد، باقی مربیان سری آ رقم بالایی دریافت نمیکنند. گاسپرینی تا دو، سه سال قبل 200 هزار یورو میگرفت و حالا بعد از کسب عناوین مختلف با آتالانتا، شاید قیمتش کمی بیشتر شده باشد. یا مربی ساسولو 150 هزار یورو میگیرد اما در ایران با این پول قرارداد نمیبندند. مگر مربیان ایرانی چکار کردهاند که باید این مبالغ را بگیرند؟ یکسری از آنها حتی در سطح آسیا هم افتخاری ندارند اما این قراردادهای نجومی را امضا میکنند. بعد هم داخل خودشان میگویند فلانی از گواردیولا و کلوپ بهتر است. چنین توهمها و مشکلاتی هم در فوتبالمان داریم که باید درست شوند. اینها خندهدار است اما باز هم تأکید میکنم اگر لیگ را از فدراسیون فوتبال جدا کنیم، خیلی از این داستانها حل میشود.
همین مربیان را میبینیم که گاهاً وقتی نتیجه نمیگیرند، همه تقصیرها را گردن داوری میاندازند. الان دو هفته از لیگ بیستم گذشته اما پرخاشگریها به حدی است که انگار بازیها به روزهای آخر خود رسیده. نظر شما در این باره چیست؟
سطح داوری ما از سطح مربیان، بازیکنان و لیگ بالاتر است. ما محمد فنایی را در فینال جام جهانی داشتهایم یا علیرضا فغانی که در تمام رقابتهای مهم سوت زده. در المپیک، لیگ قهرمانان و خیلی از تورنمنتهای مهم دیگر. در نقطه مقابل فوتبال ما چند بار به المپیک رفته؟ در 100 سال اخیر یک یا دو بار. جام ملتها کی قهرمان شدهایم؟ فکر میکنم حدود 50 سال قبل. داوران ما اما همه جا سوت زدهاند ولی مدام از آنها ایراد میگیریم.
ابتدای صحبت بحث قیمت باشگاهها را پیش کشیدید و گفتید بهتر است فوتبال ایران یک سال تعطیل شود. این حرفهای شما را محمد دادکان هم چند سال قبل گفته بود.
میدانید چرا از قیمت باشگاهها ایراد گرفتم؟ فکر کنید شما میخواهید ملکی بخرید. باید یک چیزی در آن ملک ببینید که چشم شما را بگیرد یا در آینده به سودتان باشد. اگر آن ملک به تعزیرات یا اداره مالیات بدهکار باشد، آیا بیمارید که آن را بخرید؟ بحث باشگاهها هم همین است. نه زمینی دارند و نه دفتر باشگاه. کلی هم بدهی دارند، آیا شما علاقهمندید باشگاهی با این شرایط را 100 میلیارد تومان بخرید؟ ضمن اینکه من هم کاملاً با صحبتهای آقای دادکان موافقم. یک ساختمان کج که بد بنیان گذاشته شده، فقط خرابی به بار میآورد. الان ساختمان پایین ریخته اما ما اصرار داریم که کارمان را خوب انجام میدهیم و با همین دست فرمان جلو میرویم. آقای دادکان استاد همه ما است و من هم معتقدم دیر یا زود این اتفاق در فوتبال ایران رخ میدهد و شاهد تعطیلی خواهیم بود. البته اگر بخواهند مشکلات حل شود.
همین مشکلات به فوتبال پایه ما هم رخنه کرده. آنجا انتخابهایی میبینیم که در نوع خود عجیب است و متر و معیاری برای آنها وجود ندارد. مثلاً از پرویز مظلومی 65 ساله به داود مهابادی 47 ساله میرسند. دو مربی با دو ایده متفاوت.
من از پرویز مظلومی گلایه دارم. چرا ایشان باید تیم جوانان را به خاطر سرپرستی یک باشگاه رها کند؟ یعنی بازیکنان تیم جوانان اینقدر ارزش نداشتند؟ این واقعاً دردناک است، بخصوص که قرار است همین جوانهای 20 ساله نسل آینده فوتبال ما را بسازند. یک زمانی است که به مظلومی پیشنهاد میشود بین تیم جوانان با سرپرستی استقلال یکی را انتخاب کند که او میتواند هر انتخابی داشته باشد اما زمانی که شما متعهد شدهاید، چرا باید تعهد را زیر پا بگذارید؟ اگر مظلومی مربیگری در لیگ یک را به خاطر استقلال رها میکرد، من به او حق میدادم اما او با دید باز به فدراسیون فوتبال رفت و هدایت جوانان را بر عهده گرفت. ایشان معلم هستند و سالهاست در فوتبال ما حضور دارند اما شایسته نیست که جوانها را رها کنند و به استقلال بروند. در این ماههای اخیر هر وقت از من پرسیدند بهترین گزینه داخلی برای هدایت استقلال چه کسی است، نام پرویز مظلومی را در جواب به زبان آوردم اما حالا هم از حرکت او انتقاد میکنم، چرا که به هیچ وجه جالب نبود.
کمی هم در مورد فدراسیون فوتبال صحبت کنیم. چه کار کنیم که مشکلات حل شود و آنهایی که لیاقت دارند سر کار بیایند؟
ببینید فوتبال ما کوچک است و میشود با حضور افرادی چون محمد دادکان و محسن صفایی فراهانی و افرادی مثل آنها مشکلات را برطرف کرد. ضمن اینکه باید تمام افرادی که در فدراسیون فوتبال حضور دارند، بیرون بروند و اعضای جدید روی کار بیایند. این روزها از نبی که بهتر نداریم اما خوب و بد باید بروند و از درب ورودی خارج شوند تا نفرات جدید امور را بر عهده بگیرند. اگر میخواهیم تغییری بدهیم، الزاماً به این دلیل نیست که قبلیها خلافی مرتکب شدهاند. همه باید بروند و یکسری افراد جدید بیایند که رؤسای باشگاهها و مدیران روی آنها نفوذ نداشته باشند. ضمن اینکه باید بخش اعظمی از فدراسیون هم دو سال به دو سال تغییر کنند تا سوءاستفادهای انجام نگیرد.
به جز دادکان و صفایی فراهانی، چه گزینههای دیگری هستند که میتوانند فدراسیون فوتبال را اداره کنند؟
من فکر میکنم بهترین فردی که میتواند رئیس فدراسیون فوتبال شود، مهدی مهدویکیا است.
از چه نظر؟
اولاً که فوتبالی است و سابقه ملی دارد. در همه ردهها بازی کرده و علاقهمند به کارهای پایه، اصولی و آموزش است. او میتواند یک گزینه خوب باشد، ضمن اینکه به جز مهدویکیا گزینههای دیگری هم مثل کوروش تشتزر و مجید رضایی هم هستند که مدیریت ورزش خواندهاند و قادرند فوتبال را به بهترین شکل اداره کنند. نمیدانم با وجود این افراد، چرا کسی که در دوومیدانی کار کرده باید سر از فوتبال در بیاورد؟ یا داورزنی که مدتی مدیریت پیکان را بر عهده داشت. او مدیر خوبی است اما والیبال به فوتبال چه ارتباطی دارد؟ مگر مرا رئیس فدراسیون دوومیدانی یا والیبال میگذارند که کفاشیان و داورزنی به فوتبال میآیند؟
اما سابقه ملی به خودی خود نمیتواند ملاک و معیار مناسبی برای انتخاب رئیس فدراسیون فوتبال باشد.
یک رئیس فدراسیون که خودش صفر تا صد کارها را انجام نمیدهد. الان خود من در باشگاه استینگ آمریکا حضور دارم. یازده هزار بازیکن در پنج ایالت داریم. بازیکنانی داریم که باید مدیریت شوند و من مسئول بخش پسران هستم. نزدیک پنج هزار شاگرد دارم که در ایالتهای مختلف و زیر نظر چندین مربی و مدیر فعالیت میکنند. من که نباید همه آنها را زیر نظر بگیرم. هر ماه با مدیران و مربیان هر ایالت جلسه میگذاریم و درباره اتفاقات صحبت میکنیم. رئیس فدراسیون فوتبال هم باید نظارت کند و امور را افراد دیگر جلو ببرند. مثلاً دپارتمانهایی درست میکند و مدیران مختلف را برای هر بخش برمیگزیند. اگر کسی را مسئول امور تیمهای پایه میکند، فقط بودجه را در اختیار او قرار میدهد و مابقی کارها را همان فرد پیش میبرد. اگر قرار است سرمربی تیم ملی انتخاب شود، وظیفه رئیس فدراسیون مدیریت این پروسه است و او باید نظر آخر را بدهد. مطمئنم فردی مثل مهدی مهدویکیا میتواند نظر آخر را عالی بدهد و امور را به بهترین شکل پیش ببرد. اصلاً خود من که نظر آخر را بهتر از امثال کفاشیان میدهم. البته مشکل فعلی فوتبال ما این است که رئیس میخواهد سرپرست تیم ملی را هم انتخاب کند و وارد همه امور شود.
پس نظر شما برای ریاست فوتبال، مهدی مهدویکیا است.
مهدی در هامبورگ کار میکند، با مدیریت آلمانیها آشنا است، ساختار را دیده و برنامهمحور هم هست. این دلایل کافی است که بگوییم یکی مثل او میتواند فوتبال را اداره کند. او همه فاکتورها را دارد و میدانم که چه کارهای مفیدی نیز در ذهنش وجود دارد. به همین دلیل و با توجه به شناختی که از مهدی دارم معتقدم او گزینه مناسبی است. ضمن اینکه بعید میدانم دادکان و صفایی فراهانی بخواهند وارد فوتبال شوند اما در مقایسه با آنها هم من اعتقاد دارم که مهدویکیا در جایگاه بهتری قرار دارد.
جواب پرسپولیسیها به مدیر آزادی:
چرا قبلاً اعتراض نمیکردیم؟
بعد از اعتراض تکتک بازیکنان و مربیان پرسپولیس به بلند بودن چمن ورزشگاه آزادی در روز بازی با صنعتنفت، مدیر این مجموعه ضمن تکذیب بلند بودن چمن اعلام کرد دستگاه چمنزن همیشه روی یک شماره تنظیم شده و این انتقاد وارد نیست. از طرفی این مدیر ضمن اشاره به آبگرفتگی ورزشگاه شهدای شهرقدس در بازی پیکان-شهرخودرو گفت زمین آزادی مشکل آبگرفتگی هم نداشته است.
حالا پرسپولیسیها نسبت به این حرفها موضع گرفتهاند. آنها روی بلند بودن چمن تأکید دارند و اطلاعاتی به دست آوردهاند که مسئولان این زمین عمداً چمن را بلند نگه میدارند تا خراب نشود. ضمناً پرسپولیسیها میگویند زمین آزادی زیرسازی دارد و زمین شهرقدس فاقد این امکانات است پس طبیعی است با هم فرق داشته باشند.
از طرفی زمین آزادی تا قبل از شروع بازی با کاور پوشانده شده بود و پرسپولیس و صنعتنفت برای گرم کردن قبل از بازی هم دچار مشکل بودند چراکه فقط کاور باکس هجدهقدم برداشته شد و کادر فنی پرسپولیس نتوانست برنامه کامل گرم کردنش که یک نیمه زمین را نیاز داشت اجرایی کند.
مربیان فینالیست آسیا نه لباس دارند نه زمین!
پرسپولیس در حالی عصر پنجشنبه باید مقابل نفت مسجدسلیمان بازی کند که طی دو روز گذشته روی چمن مصنوعی ورزشگاه درفشیفر تمرین کرده که برای فوتبالیست خوشایند نیست. علت انتقال تمرین به این ورزشگاه آبگرفتگی زمین چمن ورزشگاه شهید کاظمی بوده است. کادر فنی پرسپولیس از باشگاه درخواست کرده هرطور شده برای تمرین امروز زمین شهید کاظمی را آماده کنند چراکه مهمترین تمرین قبل از بازی امروز باید برگزار شود و نمیتوان روی چمن مصنوعی تمرین تاکتیکی انجام داد که باید دید این زمین آماده خواهد شد یا خیر؟ همچنین مشکل لباس زمستانی اعضای کادر فنی هنوز حل نشده است. هرچند طی دو سه روز گذشته اوورهای زمستانی را تن یحیی و یکی دو همکارش دیدیم اما این لباسها مربوط به فصل گذشته است و هنوز برای این فصل لباسی به کادر فنی داده نشده. حتی برخی مربیان تیم مثل بدنساز تیم و کریم باقری هم اوور زمستانی ندارند. البته ابراهیم شکوری با مدیر آلاشپورت در تماس است و تلاش دارد هرطور شده این مشکل را حل کند. فعلاً قرار شده یکدست ملانژ (بلوز زمستانی تمرینی) به اعضای کادر فنی داده شود.
ناگفتههای رضا وطنخواه از مرگ دهداری
تنگ آب را سر کشید تا کلیه برادرش را نگیرد
روز گذشته بیستوهشتمین سالمرگ پرویز دهداری، سرمربی سابق تیم ملی و یکی از بزرگان تاریخ شاهین بود که در این دنیای خاکی تنها 60 سال دوام آورد. هر وقت صحبت از دهداری میشود سراغ رضا وطنخواه میرویم؛ دوست صمیمی و همکارش در تیم ملی که میگوید دنیایی خاطره از پرویزخان در ذهنش سپرده و همیشه با حرارت و عشق غیرقابل توصیفی درباره مرحوم دهداری حرف میزند.
* پرویزخان مثل من، مرحوم همایون بهزادی، فریدون معینی و زندهیاد دکتر اکرامی اسم پسرش را بهخاطر عشقی که به تیم شاهین و مکتب آن باشگاه داشت شاهین گذاشته بود. شاهین در آلمان زندگی میکرد و هر وقت ناهید خانم و شیدا خانم (همسر و دختر مرحوم دهداری) برای دیدن شاهین به آلمان میرفتند پرویزخان میآمد پیش من و در خانه من میهمان بود.
* این را برای اولینبار به شما میگویم و تا به حال جایی نگفتهام. بعد از حضور در تیم ملی و سال 1989 که من به امارات رفتم و در تیم شارجه مشغول به کار شدم پرویزخان یک ماه و نیم آمد آنجا و به من کمک فکری میداد. بهدنبال شهرت و معروفیت در آنجا هم نبود و بدون اطلاع باشگاه به من کمک میکرد. اقوامی هم آنجا داشت اما میهمان بود و کمکم کرد.
* در لحظه فوت پرویزخان من در بیمارستان دی بالای سرشان حضور داشتم. من و ناهید خانم یک نوبت در میان به بیمارستان میرفتیم. روز آخر من اتفاقات را به چشم خودم دیدم. دیدم که آمدند شوک دادند اما قلبش از کار افتاد.
* قبل از رفتن به بیمارستان اوضاع سلامتیشان خوب بود اما چندین سال قبل دوتا کلیهشان از کار افتاده بود و با کلیه پیوندی که از برادر بزرگترش دیدار گرفته بود زندگی میکرد. مدتهای زیادی با همان کلیه زندگی کرد. یادم میآید قبل از بازیهای 1364 توکیو و مسابقات مقدماتی المپیک وقتی میخواستند با بلم از اروندرود به عراق بروند کلیههایشان سرما خورده بود.
* پرویزخان عمل پیوند را در بیمارستانی در لندن انجام داد اما اصلاً حاضر نبود از برادرش دیدار کلیه بگیرد. میگفت اگر برای دیدار اتفاقی بیفتد چه کسی از ناهید خانم و شیدا مراقبت کند. یک روز قبل از عمل جراحی به مدت 24 ساعت نباید چیزی میخورد اما یک تنگ آب را نصفشب سر کشیده بود تا دچار مرگ زودرس شود. میگفت از این دنیا بروم بهتر است. میخواست از آن پیوند جلوگیری کند.
* بعد از کنار رفتن پرویزخان از سرمربیگری تیم ملی بعضی وقتها مسئولان فوتبال و ورزش از او راهنمایی میگرفتند اما خودش نمیخواست زیاد وارد فضای فوتبال شود. البته ایشان علی پروین را برای هدایت تیم ملی به دکتر غفوریفرد معرفی کرد و بعد هم که آن تیم رفت و قهرمان بازیهای آسیایی پکن شد.
* پرویزخان نیازی نداشت سراغش بیایند و زندگیاش این نبود که فوتبال و هیجاناتش او را دربر بگیرند، اما مسئولان ورزش ما قدر چه کسی را دانستهاند که قدر او را بدانند؟ مگر قدر فکری و مبشر و زحمتکشان فوتبال را دانستند؟ مگر قدر یاوری را دانستند؟ مگر قدر اینهایی که زندهاند مثل کارگرجم و جباری را میدانند؟
کاپیتان دوم باور نکرده انتخاب سوم کادر فنی است!
عالیشاه دلایل مربیانش را نمیپذیرد
بر خلاف آنچه تصور میکردیم، داستان امید عالیشاه هنوز تمام نشده است. او باید به کمیته انضباطی باشگاه برود و درباره اعتراضش به نیمکتنشینی جواب بدهد، اما کدام کمیته انضباطی، نمیدانیم!
داستان عالیشاه را خودش درست کرد. کادر فنی با این بازیکن باسابقه مشکلی ندارد اما عالیشاه توضیحات مربیانش در این باره که چرا به بازی گرفته نمیشود را درک نمیکند یا نمیپذیرد.
کادر فنی پرسپولیس معتقدند امید عالیشاه به اندازهای که باید دوندگی ندارد و به خط دفاع کمک نمیکند؛ آن هم در شرایطی که در سیستم مدنظر آنها هافبک کناری بعضا ًباید پشت مدافع میانیاش را نیز پر کند و کمک مؤثری برای او در امور تدافعی باشد که عالیشاه اساساً اهل این کارها نیست.
عالیشاه البته میگوید در برخی بازیها به اندازه کافی دوندگی داشته و در فاز دفاعی به تیمش کمک کرده است اما مربیانش به او گفتهاند اولاً او به اندازه کافی نمیدود، ضمن اینکه این دوندگی مقدمه و اصل کار یک فوتبالیست است و او چیزی بیش از تعهدش انجام نداده که بهدنبال مزد باشد.
البته آنچه بین عالیشاه و مربیانش گذشت نکته حاشیهای نداشت و طرفین با هم بحث فنی کردند و هرگز وارد فضای بیادبی و پرخاشگری یا حتی همان جر و بحثی که روز اول مطرح شد، نشدند.
در واقع مربیان پرسپولیس علت نیمکتنشینی امید را توضیح دادند و او نپذیرفت. در پی این مسأله یحیی گلمحمدی از افشین پیروانی خواست به عالیشاه بگوید سه روز کنار تیم نباشد. عالیشاه پنجشنبه و جمعه در تمرین حضور نداشت و شنبه هم از لیست خط خورد و کنار تیم در مسابقه با صنعتنفت جایی نداشت.
با این حال او از روز شنبه سر تمرین آمد و اینگونه به نظر میرسید که کادر فنی او را بخشیده و همه چیز تمام شده اما مربیان پرسپولیس روی اصول خودشان ایستادهاند و میگویند اگر به بازیکن حرفی زدند یا چیزی از او خواستند نباید با چنین واکنشی مواجه شوند و حالا قرار است کمیته انضباطی در این مسأله ورود کرده و در خصوص این بیانضباطی عالیشاه تصمیمگیری کند.
مربیان پرسپولیس با عالیشاه هیچ مشکل شخصی ندارند و اینطور نیست که از قیافه او خوششان نیاید. هرچند بهصورت کلی ارتباط گرفتن با این بازیکن کار سختی است. او در تمام این7، 8 فصل تقریباً هیچ دوست نزدیکی در تیم نداشته و در غار تنهایی خودش میآید و میرود اما واقعاً مشکل کادر فنی با عالیشاه شخصی نیست و تنها به مسائل فنی ارتباط دارد.
از سوی دیگر کادر فنی پرسپولیس داشتههایشان در آن پست را نگاه کرده و برای انتخاب بهترین گزینه تصمیم میگیرند. فصل قبل آنها برای هافبک راست مهدی ترابی را در اختیار داشتند که نصف بازیهای تیم را یکتنه پیش برده بود، پس طبیعی بود او گزینه اول باشد.
حالا که ترابی رفته، بشار رسن در آن پست بازی میکند که بهترین بازیکن فوتبال عراق است و در پرسپولیس هم یکی از بهترینها بوده است. حتی اگر بشار رسن نباشد پرسپولیس برای آن پست سیامک نعمتی را دارد که با توجه به شرایط فنی و بدنی قطعاً جلوتر از عالیشاه به ترکیب اصلی میرسد. کما اینکه دیدید در بازی با صنعتنفت یکی از بهترینهای تیمش بود و نمایشی فوقالعاده داشت.
برای پست هافبک چپ هم احسان پهلوان با خصوصیات فنی که دارد جلوتر از عالیشاه قرار میگیرد. پهلوان در حمله عنصر مهمی است و در دفاع به سعید آقایی کمک میکند. به نظر میرسد حتی علی شجاعی هم بیشتر از عالیشاه خواستههای کادر فنی در آن پست را اجرا میکند و اینجا هم کاپیتان دوم تیم انتخاب سوم کادر فنی است، پس طبیعی است که خیلی سخت به او بازی برسد.
در این شرایط یا عالیشاه باید با این موضع کنار بیاید و منتظر باشد تا در برخی مسابقات که 25-20 دقیقه فرصت دارد خودش را بهعنوان یک ژوکر نشان دهد یا برای پیدا کردن شرایط بهتر راهی تیم دیگری شود.
هیچ خبری از پول نیست ، بازیکنان تا فینال آسیا اعتراض نمیکنند
هر مربی مسئول آرام کردن چهار پنج بازیکن!
پرسپولیس در حالی برای سومین بازی لیگ برتریاش آماده میشود که هیچ خبری از پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان نیست. اخیراً شنیده شد باشگاه به اعضای تیم وعده دو هفته آینده را داده اما هیچیک از اعضای تیم از چنین وعدهای هم خبر ندارد و در واقع هیچ خبر و زمانی برای پرداخت مطالبات به گوششان نخورده است.
در این شرایط بازیکنان تقریباً هر روز در این خصوص با هم و با اعضای کادر فنی حرف میزنند و نسبت به این مسأله معترضند که هر کدام از مربیان تیم چندتایی از آنها را آرام میکنند.
البته از آنجایی که 25 روز دیگر پرسپولیس باید در فینال لیگ قهرمانان آسیا حاضر باشد بازیکنان اعتراضهایشان را علنی نمیکنند اما اگر شرایط به همین صورت پیش برود بعد از آن مسابقه آرام نخواهند نشست.
در عین حال سمیعی این روزها به هر دری میزند تا مشکلات اقتصادی باشگاه را حل کند اما ظاهراً تا الان توفیقی نداشته است.
دیناموکیف – بارسلونا؛ ساعت 23:30
بارسا، بلند شو!
بعد از دو هفته تعطیلی مسابقات باشگاهی برای برگزاری بازیهای ملی، از امشب لیگ قهرمانان از سر گرفته میشود و در آغاز هفته چهارم این مسابقات امشب 8 بازی در گروههای E تا H برگزار میشود. در یکی از مهمترین این بازیها در گروه G بارسلونایی که تا الان هر سه بازی قبلیاش را برده و صدرنشین است، میهمان دیناموکیف اوکراین است و میداند که اگر این بازی را ببرد میتواند صعودش به مرحله حذفی را قطعی کند؛ آن هم در حالی که دو بازی دیگر به پایان مرحله گروهی باقی مانده است. بارسلونا اما با چیزی که در بازی رفت مقابل حریف سرسخت اوکراینی تجربه کرد، میداند که از پیش رو برداشتن تیم لوچسکو کار آسانی نیست بخصوص در خاک اوکراین آن هم در شرایطی که دینامو به خاطر گرفتن کسب تنها یک امتیاز از سه بازی قبلیاش، باید بازی را ببرد تا حداقل شانس راهیابی به مسابقات لیگ اروپا به عنوان تیم سوم گروه را از دست ندهد.
بارسلونا حتی با قبول باخت هم میتواند صدرنشین بماند اما با توجه به محتمل بودن پیروزی یوونتوس در بازی خانگی مقابل فرنسواروش مجارستان – تیمی که آن هم با یک امتیاز از سه بازی قعرنشین است – این اتفاق دو تیم را همامتیاز و کار بارسلونا را برای حفظ صدر جدول سختتر خواهد کرد.
دیناموکیف کارش در مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا را با شکست خانگی 2 بر صفر مقابل یوونتوس آغاز کرد و بعد از آن هم از بازی خارج از خانه مقابل فرنسواروش یک امتیاز گرفت که تنها امتیازش تا به امروز بوده است. شاگردان لوچسکو اما دو هفته پیش بارسلونا را در نوکمپ به زحمت انداختند هرچند که در نهایت 2 بر یک باختند. آنها در حالی میزبان بارسلونا هستند که این هفته در مسابقات داخلی موفق به کسب یک پیروزی خانگی شدند که آنها را با 23 امتیاز در صدر جدول ردهبندی لیگ اوکراین قرار داد. قهرمان 28 فصل از لیگ دسته اول فوتبال اوکراین در 7 بازی اخیرش مقابل رقبای اسپانیایی در رقابتهای اروپایی 3 باخت و 4 تساوی داشته است و آخرین پیروزیاش مقابل تیمی از لالیگا به فصل 99-1998 برمیگردد که رئال مادرید را در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان شکست داد.
در طرف مقابل اما بارسلونا در حالی به اوکراین سفر میکند که شنبه این هفته در مصافی حساس با اتلتیکومادرید در هفته دهم لالیگا در خانه حریف با نتیجه یک بر صفر تن به شکست داد و به رده دهم جدول سقوط کرد. از فصل 96-1995 به بعد سابقه نداشته که کاتالانها از 8 بازی اولشان در لیگ کمتر از این امتیاز گرفته باشند (11 امتیاز) و باخت به رئال مادرید و اتلتیکومادرید چیزی نبود که رونالد کومان در بدو ورودش به نیمکت بارسا تصور میکرد در انتظار او باشد.
بارسلونا از فصل 17-2016 در مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا تن به شکست نداده است و در 23 بازیاش در این مرحله 17 پیروزی کسب کرده و 6 تساوی. این تیم در 13 فصل اخیر حداقل تا مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان صعود کرده اما آمارها میگویند تیم کاتالان در 18 بازی خارج از خانه اخیرش در این رقابتها تنها 7 تا را برده است.
دینامو در بازی قبلیاش مقابل بارسلونا در نوکمپ 13 تن از بازیکن تیم اصلیاش را نداشت که 9 نفر آنها به کرونا مبتلا بودند و مابقی به دلیل مصدومیت و محرومیت خانهنشین. به همین دلیل هم کاری که این تیم در اسپانیا انجام داد بیشتر مورد تحسین قرار گرفت. برای بازی امشب هم این تیم سه غایب مهم یعنی تیموشچوک، روسین و کوستویچ دارد اما لیست بازیکنانش به مراتب بهتر از بازی رفت است.
در طرف مقابل بارسلونا هم با 5 غایب قطعی -رونالد آرائوخو، آنسو فاتی، سرخیو بوسکتس، سرخی روبرتو و جرارد پیکه که دو نفر آخر در بازی مقابل اتلتیکومادرید مصدوم شدند- و یک غایب احتمالی یعنی ساموئل اومتیتی به اوکراین سفر میکند.
ترکیب احتمالی
دیناموکیف: بوشچان، کدزیورا، زابارنی، میکولنکو، کاراوائف، شپلف، هارماش، شاپارنکو، بویالاسکی، دپنا و سوپریاها
بارسلونا: تراشتگن، دست، دیونگ، لنگله، آلبا، پیانیچ، آلنیا، گریزمان، کوتینیو، پدری و مسی
منبع: SportsMole
قهرمانی پنجم پرسپولیس؟ چرا که نه
مهدویکیا: تیم ملی قدرتمندی داریم، امیدوار باشیم
امیدوارم اتفاقات خوبی برای پرسپولیس در فینال بیفتد تا پرسپولیس بعد از پوکرش با قهرمانی طلسم قهرمان نشدن تیمهای ایرانی در آسیا را هم بشکند
مصاحبه
ناصرقراگزلو
یکی از چهرههای استثنایی فوتبال ایران است که همه مردم ایران بخصوص علاقهمندان فوتبال از او خاطرات بسیار خوبی دارند. گل به یاد ماندنیاش به آمریکا در جامجهانی و بازیهای بسیار موفق در پرسپوایس و تیم ملی و در نهایت بیشترین استمرار در فوتبال آلمان در بین لژیونرها شاید از مهدی مهدویکیا چهرهای منحصربهفرد در فوتبال ایران ساخته باشد. کیا که خیلی کم مصاحبه میکند رسیدن پرسپولیس به فینال آسیا را شاهکار میداند و البته از عدم رسیدگی به فینالیست آسیا افسوس میخورد، چراکه معتقد است رسیدن به فینال اتفاقی نیست که هر سال برای یک تیم تکرار شود، با این وجود از کم و کاستیها و شرایطی که برای پرسپولیس به وجود آمده ابراز ناراحتی میکند اما به کادر فنی، برنامهریزی آنها و بازیکنان پرسپولیس امیدوار است.
با مهدویکیا درباره تمام مسائل پیرامون پرسپولیس، تیم ملی و حتی تیم ملی آلمان گپ زدیم که در ادامه میخوانید:
آقامهدی، واقعاً فکر میکردید تیم پرسپولیسی که ستارههایی مانند ترابی، علیپور و بیرانوند و چند ستاره دیگرش را از دست داده بود به فینال آسیا برسد؟
تیم پرسپولیس واقعاً شایسته بود. این تیم در تمام بخشها چه در کار دفاعی و چه در فاز تهاجمی عالی نشان داد و با انجام بازیهای خوب که انصافاً هم کار سختی بود به موفقیتی بزرگ رسید. در واقع رسیدن به فینال با تیمی جدید که خیلی زود بازیکنانش با هم هماهنگ شدند شاهکاری بزرگ بود.
اما بعد از رسیدن به فینال اتفاقهای بدی برای پرسپولیس رخ داد؛ شجاع از پرسپولیس جدا شد، آلکثیر هم محروم شد و سرخپوشان جدا از این دو بازیکن چند محروم بزرگ دیگر هم برای فینال دارند!
بله، متأسفانه بعد از آنکه تیم پرسپولیس به فینال رسید شرایط خیلی سختی برای این تیم به وجود آمد در حالی که وقتی تیمی با آن همه سختی و دشواری به فینال میرسد و بهعنوان نماینده ایران راه خودش را به فینال باز میکند نباید این همه مشکل برایش به وجود بیاید و با تنشهای زیادی مواجه شود.
شما با آقایحیی حرف زدید؟
بله، بعد از اتمام بازیهای غرب با آقایحیی صحبت کردم و بعد از تشکر بهخاطر رساندن تیم به فینال و زحمات زیاد ایشان، با سرمربی سرخپوشان صحبت فوتبالی داشتم.
کمی دقیقتر میگویید چه صحبتی با سرمربی پرسپولیس داشتید؟
جدا از تبریک که بلافاصله بعد از رسیدن پرسپولیس به فینال بود، از بازی با برنامه پرسپولیس تعریف و تمجید کردم که انصافاً روش آقایحیی و کادرش قابل قبول و ستایش بود. در ادامه از سختیهای دیگر صحبت کردیم. مسلماً وقتی با زبان فوتبالی با هم حرف زدیم از محرومیت بازیکنان و چیزهای دیگر صحبت کردیم. زمانی که ما بازی میکردیم یکی دوبار تا نیمهنهایی جام باشگاهها پیش رفتیم به همین دلیل خوب میدانیم رسیدن به فینال چقدر سخت است و این اتفاق ممکن است خیلی سخت برای تیمی تکرار شود، به همین دلیل از چالشهای پیش رو حرف زدیم. امیدوارم اتفاقات خوبی برای پرسپولیس در فینال بیفتد تا پرسپولیس بعد از پوکرش با قهرمانی طلسم قهرمان نشدن تیمهای ایرانی در آسیا را هم بشکند.
نگفتید در غیاب ستارههایی مثل آلکثیر، امیری، پهلوان و... آیا پرسپولیس میتواند مقابل نماینده شرق در فینال موفق شود؟
قطعاً بازی با نمایندههای یکی از کشورهای چین، ژاپن، کره یا استرالیا کار چندانی راحتی نیست. مسلماً اگر آن سه بازیکن بودند شرایط فرق میکرد اما باز هم باید امیدوار بود و جنگید.
در غیاب شجاع که جدا شد در دفاع میانی هم فقط دو مدافع وجود دارد که باید برای بازیهای داخلی و از همه مهمتر فینال بجنگند. این کمبود برای پرسپولیس مشکلساز نمیشود؟
بله، بازی با دو مدافع میانی برای همه بازیها سخت و دشوار است و مربی هم از این بابت تحت فشار است، چهبسا ممکن است بر اثر فشار مسابقات خدایی ناکرده اتفاق بدی بیفتد، اما فعلاً شرایط اینگونه است و سرمربی پرسپولیس باید با موجودی که دارد کار را پیش ببرد و کار دیگری نمیتوان انجام داد.
در خصوص جدایی شجاع چه صحبتی دارید؟ بازیکنی که بعضیها او را متهم کردند و به او انگ بیتعصبی زدند و معتقد بودند در شرایطی که پرسپولیس فینال آسیا را پیش رو داشت نباید از پرسپولیس جدا میشد.
از دور قضاوت و اظهارنظر کردن آسان است، اما به هر حال میدانیم شجاع سه چهار سال برای پرسپولیس زحمت کشید و در رقم خوردن افتخارات نقش داشت، به همین دلیل نباید با بدبینی در رابطه با او صحبت کنیم و اجازه دهیم او به راهش ادامه دهد و او را قضاوت نکنیم.
اما چون پای فینال در میان است شاید نتوان نقش جدایی شجاع را بیتأثیر دانست.
گفتم ما نباید خودمان را در جایگاه کس دیگری بگذاریم و او را قضاوت کنیم.
فکر نمیکنید در غیاب چند بازیکن محروم و یک جدا شده، پرسپولیس جدال نابرابری در مصاف با تیم فینالیست شرق آسیا خواهد داشت و بهنوعی از این حیث در فینال کم بیاورد؟
بله، به هر صورت پرسپولیس نفرات محروم زیادی دارد و در پست مهاجم هم کمبود داریم اما به هر حال پرسپولیس شاهکار کرده که به فینال رسیده چون همه میدانند بودجه حریفان دیگر تیمهای غرب آسیا چقدر بوده و ما با چه مشکلاتی به فینال رسیدیم، اما با همه این نابرابریها باید امیدوار بود چون پرسپولیس بارها خودش را اثبات کرده و انشاءالله باز هم میتواند خودش را ثابت و شاهکارش را کامل کند.
اما هیچ تیم ایرانی در فرمت جدید لیگ قهرمانان نتوانسته قهرمان لیگ قهرمانان آسیا شود!
بله، کار در سیستم جدید لیگ قهرمانان و مصاف با تیمهایی که امکانات و شرایط بسیار متفاوتی دارند بسیار سخت و مشکل و بهنوعی جدالی نابرابر است، اما باید امیدوار بود و با همه توان جنگید و مبارزه کرد و در بازی معادلات را به سود خود تغییر داد، پس باید به قهرمانی امیدوار بود و ذرهای برای تحقق آن کم نگذاشت؛ نکته مهمی که اطمینان دارم پرسپولیس و بازیکنانش ذرهای در تحقق آن کوتاهی نخواهند کرد.
یحیی گلمحمدی با کسب پوکر بهنوعی رکورد زد. این پوکر در لیگ آینده به پنجمین قهرمانی متوالی هم ختم خواهد شد و در این صورت کار سرخپوشان با یحیی خیلی رویایی خواهد شد.
پوکر تاریخسازی بود و شاید حالاحالاها هیچ تیمی نتواند این رکورد را بشکند و تکرارش کند، اما باید بگویم پرسپولیس خیلی با برنامه کار میکند به همین دلیل برای چنین تیمی کسب پنجمین قهرمانی متوالی هم دور از دسترس نیست، چهبسا ما در کشور آلمان و ایتالیا دیدیم این اتفاق توسط بایرن و یوونتوس رخ داده و باز هم احتمال آن زیاد است.
شما گفتید تیمهای شرق آسیا خیلی قوی هستند در حالی که بعضی از کارشناسان در مصاحبههایشان با ایران ورزشی اعتقاد داشتند تیمهای النصر، السد و پاختاکور نهتنها ضعیفتر از تیمهای شرق نبودند بلکه قویتر هم بودهاند؛ نکتهای که میتواند امیدواری بزرگی برای پرسپولیس باشد.
بله، تیمهای غرب آسیا مثل الهلال، السد، پاختاکور و چند تیم دیگر، بسیار قوی هستند وکمتر از شرقیها نیستند. این تیمها سرمایهگذاری بسیار زیادی کردهاند و خیلی قوی و قدرتمند هستند. این واقعاً نکته امیدوارکنندهای برای پرسپولیس محسوب میشود. در واقع پرسپولیس با برنامه بازی کردنش از سد تیمهای خیلی قوی گذشت که کاری بسیار بزرگ بود، اما ما حتماً میدانیم با توجه به سرعت زیاد بازیکنان شرقی و سرعت تیمیشان و سبک متفاوتی که دارند باید فکر جدید و روش دیگری داشته باشیم که البته اطمینان دارم آقایحیی و کادر خیلی مجربش حتماً برای فینال هم برنامهریزیهای لازم را خواهند داشت.
اما پرسپولیس با مشکلات زیادی دست به گریبان است. حساب باشگاه فعلاً خالی است، کمبود بازیکن و بعضی از موارد دیگر که اصلا ًبرازنده فینالیست آسیا نیست و این مسأله در حالی که زمان زیادی هم تا فینال باقی نمانده واقعاً نگرانکننده است.
بله، متأسفانه تیمی با این همه هوادار درگیر مسائل اولیه فوتبال است و تا زمانی که ما مسأله اسپانسر، کپیرایت و بسیاری از موارد اصلی فوتبالمان را درست نکنیم اوضاعمان همین است که میبینیم.
آیا یحیی میتواند با تداوم در کارش از برانکو هم پیشی بگیرد؟
در پرسپولیس راه برای موفقیت و قهرمانی خیلی خوب طی شد. سال قبل هم بعد از اینکه برانکو رفت آقای کالدرون راه را ادامه داد و زمانی که ایشان رفت یحیی خیلی خوب کار را ادامه داد و با قهرمانی کار را تمام کرد و بعد از آن هم پرسپولیس درخشش خیلی خوبی در آسیا داشت و تیم، فوتبال خیلی خوبی را ارائه داد که اگر ادامه داشته باشد حتماً پرسپولیس و سرمربیاش را دستنیافتنیتر خواهد ساخت.
حرفها و شایعاتی مطرح بود در این مورد که بهدلیل اصالت اراکیتان با شما برای سرمربیگری تیم آلومینیوم اراک صحبت شد.
سالهاست از فوتبال ایران دور هستم و علاقهای به مربیگری و کار در فوتبال ایران ندارم و در آرامش کارم را انجام میدهم.
اما شاید خیلیها بخصوص هواداران پرسپولیس دوست داشته باشند روزی شما یا مثلاً علی کریمی را در قامت سرمربیگری یک تیم ایرانی بخصوص پرسپولیس ببینند.
من هیچ برنامهای برای مربیگری در فوتبال ایران ندارم و دوست دارم جور دیگری به پرسپولیس یا تیمهای دیگر در کشورم کمک کنم.
در خصوص تیم ملی ایران و دو بردی که مقابل ازبکستان و بوسنی کسب کرد چه نظری دارید؟ فکر میکنید اسکوچیچ در تیم ملی میتواند در بازی مقابل تیمهای بحرین، عراق و تیمهای همگروه دیگرمان تیم ملی را به سلامت به مرحله بعدی و جامجهانی رهنمون سازد؟
تیم ملی ایران تیم پرقدرتی است و بازیکنان خوبی دارد و در هر پست دو بازیکن شاخص حضور دارند، اما در این بین شاید تنها نگرانی به نتایج بد دور رفت تیم ملی با ویلموتس بازمیگردد که شاید از لحاظ روحی-روانی مشکلاتی را برای ما به وجود بیاورد و کار ما را خراب و سخت کند، اما با همه دشواریها و مشکلاتی که وجود دارد من به توانایی تیممان ایمان دارم و معتقدم. تیم ملی کشورمان دو بازی خوب مقابل ازبکستان و بوسنی که دو حریف قدرتمند بودند برگزار کرد و از سد هر دو تیم هم گذشت به همین دلیل اگر ما از سد دو تیم بحرین و عراق بگذریم بهنوعی به شکل بسیار جدی میتوانیم راه صعود به جامجهانی را برای خودمان هموار سازیم؛ نکتهای که امیدوارم تیم ملیمان با توانایی که دارد از پس انجامش برآید.
شما سالهاست در آلمان بازی و زندگی میکنید. در مورد تیم ملی آلمان از شما بپرسیم. چطور آلمان با نتیجه 6 بر صفر به اسپانیا باخت و چه دلایلی علل باخت سنگین آلمان بودند؟
با توجه به تصمیمات یواخیم لوو، سرمربی آلمان و کنار گذاشتن دو سه بازیکن از سوی ایشان، تیم ملی آلمان دچار مشکل و چالشهای جدی شد، بخصوص در خط دفاع که چند بازیکن جدید تست شدند که در مقابل اسپانیا بازی بسیار بدی انجام دادند.
قدر مسلم با چنین خط دفاعی آلمان دچار مشکل خواهد شد و سرمربی تیم ملی آلمان باید در این خصوص تجدید نظر کند و باید یکی دو مدافع باتجربه مانند هوملز یا بواتنگ را به تیم اضافه کند، در غیر این صورت آلمان به مشکل میخورد.
خود شما فکر نمیکنید دیگر وقت کنار گذاشتن سرمربی آلمان فرارسیده؟
افکار عمومی، رسانهها و مردم خیلی فشار میآورند که لوو باید برود، اما فدراسیون آلمان اصرار دارد او بماند. در هر صورت من هم اعتقاد دارم تصمیم کنار گذاشتن دو سه بازیکن تیم ملی آلمان از سوی لوو تصمیمی عجولانه بود و ضرر خودش را هم نشان داد. آلمان در بخش هافبک و مهاجم یکی از بهترین تیمهاست اما در بخش دفاعی واقعاً مشکل دارد و با نمایشی که ما در مقابل اسپانیا دیدیم تیم آلمان دچار مشکل
خواهد شد.
فکر میکنید در نهایت لوو ماندگار شده یا اخراجش میکنند؟
باید دید فدراسیون فوتبال آلمان چه تصمیمی میگیرد چون این نهاد است که در مورد سرمربی تیم ملی میتواند تصمیم نهایی را بگیرد.
یادآوری بحران مشروعیت داوری با بیانیه ذوبآهن
سرمقاله
آرمن ساروخانیان @armen7791
ذوبآهن با انتشار بیانیهای طولانی از داوریهای لیگ بیستم انتقاد و تهدید به کنارهگیری از مسابقات کرده است. کلیدیترین جمله بیانیه اینجا است: «عطای لیگ را به لقای مافیای برد و باخت و دستهای پشت پرده آن خواهیم بخشید.»
در هر دو بازی ذوبآهن در لیگ بیستم اشتباهات بزرگی به زیان این تیم اعلام شده و آنها حق دارند از این تصمیمات خشمگین باشند ولی اشاره به کلمات «مافیا» و «دستهای پشت پرده» معنایی جز تعیین نتایج مسابقات در بیرون از زمین را به ذهن نمیرساند. سؤال بزرگ اینجا است: آیا نتایج لیگ دستکاری میشود؟ اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، به معنی زلزلهای در فوتبال ایران است، لیگ برتر زیر سؤال میرود و حتی امکان لغو مسابقات وجود دارد. اثبات این موضوع نیاز به مستندات دقیقی دارد و تنها با تکیه بر اشتباهات متوالی در دو بازی نمیتوان چنین ادعای بزرگی را مطرح کرد. با این حال این اولین بار نیست که باشگاهها، مدیران یا مربیان لیگ برتر به این بحث میپردازند. زمزمهها در این باره هم کم نبوده و سالها است که در جمعهای غیررسمی شنیده میشود. هیچ لیگی در دنیا بدون اشتباهات داوری نیست، ولی مطرح کردن تئوریهای توطئه و مهمتر از آن نوشتن آن در قالب یک بیانیه رسمی کمتر دیده شده. این اعتراضات علنی که در فوتبال ایران بیسابقه نیست، بیش از همه اعتبار بخش داوری فوتبال ایران را زیر سؤال میبرد و از این بابت پیکان انتقادات متوجه فدراسیون فوتبال است. متولی اصلی فوتبال کشور در این سالها نتوانسته چارهای برای این مشکل اساسی پیدا کند. این بحران مشروعیت کار را به جایی رسانده که گاهی باشگاهها و مربیان از اعتراض به داور به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند یا میخواهند کمکاری و ضعف فنیشان را پشت این جوسازی پنهان کنند، در شرایطی که میدانند احتمالاً افکار عمومی با آنها همراهی خواهد کرد.در تمام این سالها از فدراسیون انتظار میرفت برای حل این مشکل علاوه بر تلاش برای ارتقای سطح داوران، برنامهای جدی برای ابهامزدایی و بازگرداندن اعتبار داوری طراحی میکرد. نمیتوان اعتراضات و سوءظن دائمی تیمها را بدون پاسخ گذاشت و تنها با جریمه و محروم کردن مربیان و بازیکنان صورت مسأله را پاک کرد.
فدراسیون با برداشتن گامهای عملی مثل بررسی دقیق عملکرد داوران، انتشار گزارشهای مستمر در این باره و پیگیری جدی موارد مشکوک میتوانست حسن نیتش را به باشگاهها نشان دهد و این امیدواری را به وجود آورد که در آینده اشتباهات کمتر خواهد شد. متأسفانه تحلیلهای داوری هم گاهی تحت تأثیر جناحبندیهای کارشناسان این حوزه قرار دارد و به فرصتی برای جنگ بر سر کرسیهای فدراسیون تبدیل میشود تا مردم نسبت به بیطرفی آنها مردد شوند.
برخی از مربیان و مدیران راه خروج از این وضعیت را راهاندازی «وار» میدانند، ولی با آنچه از وضعیت اقتصادی و زیرساختهای فوتبال ایران سراغ داریم، پیاده کردن چنین سیستمی بیشتر شبیه یک رویا است. اگر قرار به استفاده از «وار» در لیگ برتر باشد امکانات آن باید در تمام ورزشگاهها نصب شود که هزینه بالایی دارد، ولی تعدادی از آنها امکانات حداقل برگزاری بازی مثل چمن مناسب و نورافکن قوی را ندارند و بابت کمبود بودجه تجهیز مینالند. کیفیت تصویربرداری از مسابقات لیگ در حال حاضر پایین است و حتی گاهی زاویه مناسب برای بررسی آفسایدها وجود ندارد. در این شرایط انتظار از نصب دوربینهایی که بتواند به راهاندازی سیستم ویدئویی داوری کمک کند، بیش از حد رویاپردازانه است. حتی با در نظر گرفتن فرض محال راهاندازی وار انتظار نمیرود اشتباهات داوری به صفر برسد. لیگهای اروپایی در دو فصل گذشته از این سیستم استفاده میکنند، ولی باز هم دیده شده که صحنههایی از چشم داوران درون زمین یا اتاق مونیتورینگ دور میماند یا در تشخیص نهایی اشتباه میکنند.
اشتباهات داوری در هیچ حالتی به صفر نمیرسد و تنها با جلب اعتماد باشگاهها است که میتوان از این بحرانها و بیانیهها خلاص شد، ولی متأسفانه فدراسیون در این مسیر هیچ تلاشی نداشته.
پایان بازی در فدراسیون والیبال
آلکنو تا المپیک سرمربی تیم ملی شد
ایران ورزشی - بالاخره بعد از ماجراهای گوناگونی که فدراسیون والیبال راه انداخت؛ همان گزینهای که از ابتدا نامش مطرح بود و به نظر میرسید گزینه اول و آخر محمدرضا داورزنی است به عنوان سرمربی تیم ملی والیبال ایران انتخاب شد. بعد از رفتن کولاکوویچ، فدراسیون والیبال نشستهای مختلفی برگزار کرد و موضوع مربی ایرانی را سر زبانها انداخت اما با وجود تأکید اکثر مربیان بر استفاده از مربی ایرانی، داورزنی به دنبال گزینه خودش رفت و در نهایت عنوان کرد که کمیته فنی که نقش مشاورهای داشته تصمیم گرفته که مربی خارجی هدایت تیم ملی والیبال را در المپیک توکیو بر عهده داشته باشد. با این شرایط نامهای مختلفی مطرح شد اما همان زمان هم نوشتیم که رئیس فدراسیون والیبال به دلایل مختلف دنبال جذب آلکنو است و بقیه نامهایی که مطرح شده، جدی نیستند و فقط نامشان مطرح است تا این ذهنیت به وجود نیاید که فدراسیون والیبال از قبل تصمیمش را گرفته است. با این شرایط طی چند هفته اخیر مذاکره با مربی روس جدیتر دنبال شد تا اینکه دیروز قرارداد بین دو طرف امضا و آلکنو رسماً سرمربی تیم ملی والیبال شد. گفته شده که این مربی روس از فروردینماه سال آینده در ایران حاضر میشود که با این حساب میتوان گفت مدت قرارداد آلکنو و حضورش در ایران کمتر از شش ماه است؛ مگر اینکه بعد از المپیک اتفاق دیگری بیفتد و دو طرف تمایل به ادامه همکاری داشته باشند. محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال پس از امضای این قرارداد میگوید: «طبق قرارداد، سرمربی تیم ملی از فروردینماه سال آینده در ایران حاضر میشود اما کار خود را از اول آذرماه شروع کرده تا ملیپوشان با آمادگی بیشتر در دو رویداد مهم سال ۲۰۲۱ (لیگ ملتها و المپیک توکیو) شرکت کنند. آلکنو تا زمان شروع اردو در ابتدای سال آینده، لیگهای داخلی و خارجی را رصد خواهد کرد که شناسایی بهترین بازیکنان ایران برای دعوت به تیم ملی بر اساس آخرین عملکرد آنان، از جمله این اهداف است.»
قرار است توماس توتولو کنار آلکنو باشد و بقیه دستیاران و اعضای کادر فنی از بین مربیان ایرانی انتخاب شوند.
وقتی از استاندارد حرف میزنیم، دقیقاً از چه حرف میزنیم؟
سانسور نقطه کرنر برای انزلیچیها!
لیگ نوزدهم، حدود یک ماه برای استانداردسازی ورزشگاهها تعطیل شد. درست است که بیشترین تمرکز روی ورزشگاههای تیمهای لیگ برتری بود اما مسئولان در سخنرانیهایشان به لزوم استانداردسازی ورزشگاه تیمهای لیگ یکی هم تأکید میکردند تا در صورت صعود این تیمها به لیگ برتر، مشکلی بابت استانداردها وجود نداشته باشد.
وقتی صحبت از استانداردسازی ورزشگاه میشود، ذهن شما بدون شک به سمت نور ورزشگاه، جایگاه تماشاگران، رختکن و ورودی و خروجی ورزشگاه میرود اما شاید جالب باشد بدانید که همین حالا ورزشگاه نوشهر نواقص عجیبی دارد که حتی در چارچوب استانداردهای جهانی نمیگنجد. در این ورزشگاه به خاطر نامناسب بودن محل استقرار دوربینهای فیلمبرداری صدا و سیما، امکان دیدن تصاویر نقطه کرنر و منطقه طولی زمین در سمت نیمکت تیمها وجود ندارد!
کسانی که بازی روز یکشنبه دو تیم ملوان و قشقایی شیراز را تماشا کردهاند، شاهد این صحنههای عجیب و باور نکردنیتر بودند. دیداری که طعنههایی از سوی گزارشگر بازی نیز در زمان جریان بازی در مناطقی که در کنترل دید او قرار نداشت را به همراه داشت. موضوعی که همچنان باید دید مربوط به نوع سازه جدید است که اقدام مناسبی برای جانمایی دوربینها در نظر گرفته نشده یا مسأله به بارش باران و بدسلیقگی در استقرار دوربینها برای پوشش مناسب بازی است.
ملوان در شرایطی در این بازی در شروع فصل جدید لیگ آزادگان از قشقایی شیراز در نوشهر میزبانی کرد که استادیوم این تیم در دست بازسازی و تعمیرات اساسی از نزدیک به یک سال و اندی قبل قرار دارد.
استادیوم تختی بندرانزلی که در دوره سرمربیگری محمد مایلیکهن در این تیم در دست بازسازی قرار گرفته، در شرایطی که از آن زمان تا کنون و با تغییر سه مربی روی نیمکت این تیم و حضور نادر دستنشان، محمد احمدزاده و مازیار زارع همچنان قادر به بهرهبرداری نشده است و ملوان فصل جدید در استادیوم نوساخت شموشک کار را دنبال میکند.
مشکل استقرار دوربینها چه به خاطر سازه ورزشگاه باشد و چه بارش باران، در هر حال با توجه به ممنوعیت ورود تماشاگران به ورزشگاه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در این شرایط انتظار میرود پخش بازیها در بالاترین کیفیت ممکن انجام شود. این همان شرایطی است که از کمیته فرهنگی و حامیان هواداران فوتبال انتظار میرود در جلسات مرتب هفتگی به آن رسیدگی شود، نه اینکه از حالا برای رفاه حال هواداران بعد از پایان شیوع ویروس کرونا برنامهریزی کنند!
کیا، درگیر آرامش...
یادداشت
احسان محمدی
برای نسل من هنوز هم دیدن بازیهای مقدماتی جامجهانی 1998هیجانانگیز است. عادی نمیشود. شهر دالیان، وقتی 2-صفر از چین عقب افتادیم و ورزشگاه داشت منفجر میشد. هنوز نزدیکترین خاطره مشترک ما با چینیها نه کرونا بود و نه فتح بازار با جنسهای بیکیفیت. لین چانگ بود و لیان شانپو! حتی بعد از گل کریم باقری از روی نقطه پنالتی باز هم امید زیادی نداشتیم تا اینکه دینامیت منفجر شد. مهدی مهدویکیا با دو شوت کاری کرد که محبوب یک ملت شد. حتی گل زیبایش به آمریکا در جامجهانی 98 هم باعث نشد رنگ آن دو گل در دالیان بپرد. همیشه آن شوت هولناکش مثل اثر انگشت یادگار ماند تا ایرانیان مهدی مهدویکیا را فراتر از رنگ لباس باشگاهی دوست داشته باشند. مهدی مهدویکیا تازه از بانک ملی به پرسپولیس آمده بود. از نزدیک بیشتر به فوتبالیستی شبیه بود که اضافه وزن دارد. رانهای گوشتی، شانههای پهن، ابروهای به هم پیوسته و موهایی که به سبک آن روزها به سمت بالا سشوار میکرد.
وقتی محمد مایلیکهن او را با خود به جام ملتهای 1996 بُرد، به زحمت 18 سال داشت. ایران در اولین دیدار مقابل عراق با نتیجه 2-یک شکست خورد. برای عراق حسام فوضی و محمد صابر گل زدند و تک گل ایران را علی دایی از روی نقطه پنالتی زد. در آن بازی مهدویکیای جوان با شماره 12 در ترکیب تیم ملی حاضر شد و روز بعد استقلال جوان در مطلبی نوشت «پیراهن تیم ملی برای مهدویکیا گُشاد است».
گذر زمان اما نشان داد که این اظهارنظر را میشود در لیست پیشبینیهای کاملاً غلط جای داد. او چهار سال موفق را در پرسپولیس و تیم ملی گذراند. مهدویکیای جوان در بال راست با استارتهای انفجاری، قدرت بدنی مثالزدنی، سانترهای خوب، توانایی جا گذاشتن مدافعین یارگیر (عموماً با سرعت و نه دریبلینگ مستقیم) و البته آرامش و فروتنی خود را به یک ستاره تبدیل کرد. با اندامی فشرده و عضلانی مثل گویی غلطان و آتشین بود که کسی نمیتوانست مهارش کند. پسر محبوب استانکو پابله کوویچ، به موشک هامبورگ تبدیل شد و هواداران این تیم با «میدی، میدی» گفتن تحسینش میکردند، جزو ۱۱ بازیکن قرن باشگاه آلمانی شد، به یوونتوس گل زد، بهترین بازیکن آسیا شد، به روی پراگر آلمانی کمک کرد تا هتتریک کند و او هم به شکرانه این اتفاق استوکهای مهدی ما را وسط بازی بوسید، روز خداحافظی از هامبورگ در میان تشویقهای ۵۷ هزار هوادار و روی دوش ونسانت کمپانی، خوان پابلو سورینو و رافائل فن در فارت دور افتخار زد. سه بازیکنی که به ترتیب بازوبند تیمهای ملی بلژیک، آرژانتین و هلند را به بازو بستهاند. همین یک عکس برای نشان دادن جایگاه او کافی است. برای اینکه آن را به نوههایش نشان بدهد.
اتفاقات بازگشت به ایران و استیلآذین و پرسپولیس و آن خداحافظی اشکبار را بهتر است همهمان فراموش کنیم. برخوردها برازنده بازیکنی نبود که همیشه فروتنانه و فداکار برای لباس تیم ملی ایران جنگیده بود اما از پروژه «آکادمی کیا»ی او شاید بعدها بهعنوان یک مثال موفق حتی در کلاسهای جامعهشناسی یاد شود. اینکه اگر «خشت» را درست بگذارید، «تا ثریا دیوار کج» نمیرود. او در آخرین گفتوگویش از موفقیت پروژه پنج سالهاش یاد کرده و اینکه استعدادهایی که از گوشه گوشه کشور جمع کرده بود حالا 10 نفرشان به تیم ملی نوجوانان (زیر 17 سال) راه یافتهاند. اینکه در برنامه پنج ساله دوم قصد دارد مثل لایپزیش آلمان تیمش را از دسته سه به سطح اول فوتبال ایران برساند. اینکه علیرغم پیشنهادهای خوب میلیاردی کار در لیگ برتر را نپذیرفته چون «فضای فوتبال در ایران، در حال حاضر فضای خوبی نیست و شاید با روحیات و اخلاقیات من همخوانی ندارد و سازگار نیست». او بیشتر وقتش را در آلمان میگذراند، یاد میدهد و یاد میگیرد و احساس میکند اینطور دستش برای کمک کردن به بچههای ایران پرتر میشود و هر بار که برمیگردد چیزهای تازهای دارد تا به استعدادهایش یاد بدهد.
مهدویکیا که معمولاً جز مقابل تیم ملی بحرین کمتر عصبانی شدن را از او دیده بودیم، به قول خودش «درگیر آرامش» است، آرامشی که احساس میکند در فوتبال ایران ندارد. نگاهی به دو هفته برگزار شده لیگ برتر همین را انگار تأیید میکند. جایی که توهین و پرخاش و فحاشی و هتاکی صدایش از نوآوری و کار تاکتیکی بلندتر است. این فضا خیلیها را فراری داده، خیلیها با آن قهر کردهاند و دیگر حتی دنبالش نمیکنند، آنهایی که آرامش و احترام را دوست دارند...
هراتیان از فلسفه وقفه بازیها در دقایق 30 و 70 میگوید:
تیمها بخواهند «کووید برک» حذف میشود
وقفههای مسابقه فوتبال در دقایق 30 و 70، در هوای سرد و بارانی کشور در دومین هفته لیگ وقتی از سوی گزارشگران فوتبال به نام کولینگ برک (وقفه به خاطر گرما) نامیده میشد، باعث ایجاد ابهام شده بود، تا جایی که برخی کاربران فضای مجازی با اشاره به هوای سرد و بارانی، لزوم کولینگ برک را زیر سؤال برده بودند.
فلسفه اصلی این وقفهها اما مراقبت از بازیکنان مقابل شیوع ویروس کرونا بود که هیچ ارتباطی به گرما نداشت. از ابتدا هم در دستورالعمل فیفا قید شده بود که این وقفهها برای نوشیدن آب و جلوگیری از خشکی گلوی بازیکنان باید در پروتکلهای بهداشتی قرار بگیرد.
زهره هراتیان، مسئول پزشکی سازمان لیگ و همچنین عضو کمیته ستاد مبارزه با کرونا در فوتبال درباره این وقفهها توضیح میدهد: «وقفه دقایق 30 و 70 در شرایط کرونایی مشابه «کولینگ بِرِک» است که البته نام آن در این دستورالعمل «کووید بِرِک» نام دارد. این اقدام در اسپانیا نیز انجام میشد و دلایل مختلفی دارد که به بازیکنان استراحت داده شود. «کووید بِرِک» اقدامی است که بازیکنان بتوانند استراحت کوتاهی داشته باشند، خودشان را بازیابی کنند و با نوشیدن آب از خشکی گلو، استرس و آسیب رسیدن به سیستم ایمنی بدن خود جلوگیری کنند. مجموع این اتفاقات و بازخوردی که گرفتیم، این بود که بازیکنان احساس خوبی از این وقفه کوتاه دارند و باعث بالاتر رفتن حس سلامت آنها میشود.»
آیا در پروتکلهای جدید لیگ فوتبال، کووید بِرِک همچنان ادامه خواهد داشت؟ دکتر هراتیان که اکنون به عنوان پزشک مسابقات لیگ قهرمانان آسیا در قطر حضور دارد، در پاسخ به این سؤال میگوید: «قرار است ستاد مبارزه با کرونا در فوتبال جلسهای تشکیل بدهد و این موضوع بررسی شود. ما پیش از این بازخورد خوبی از تیمها دریافت کرده بودیم و بازیکنان احساس خوبی داشتند. اگر ستاد مبارزه با کرونا در فوتبال بازخوردهای منفی از تیمها بگیرد و متوجه شویم که تیمها به جای استراحت میخواهند بازی ادامه پیدا کند، احتمالاً کووید بِرِک حذف خواهد شد.»
هیچ تیمی مثل لیورپول نیست
دنیا تغییر کرده اما قرمزها از قله پایین نمیآیند
حفظ قهرمانی سخت است، شاید سختتر از به دست آوردن آن، اگرچه ربط زیادی دارد به اینکه در برابر چه رقیبی قرار میگیری اما اگر لیورپول بتواند بیست و هفتمین قهرمان انگلیس شود که از عنوان خود با موفقیت دفاع میکند، این کار را در شرایط کاملاً متفاوتی با موفقیت اولیهاش (قهرمانی) نسبت به تمام اسلاف خود انجام میدهد. تقریباً یک چهارم فصل سپری شده، رکورد شکستناپذیری آنها در بازیهای خانگی لیگ به 64 مسابقه رسیده، با صدرنشین همامتیاز هستند و با وجود همه مصدومیتها، با اختلاف، بیشترین شباهت را به تیمی که میتواند قهرمان شود، دارند. آخرین بازی لیورپول برابر لستر امضای قهرمانی فصل قبل بود، پیروزی 4 بر صفر در ورزشگاه کینگ پاور در 26 دسامبر نه تنها کنار زدن تیمی که آن موقع، حداقل روی کاغذ، نزدیکترین رقیبش برای قهرمانی به شمار میرفت، بلکه نمایش قدرت سبک خاص فوتبال تیم یورگن کلوپ بود. در آن بازی، قرمزها سریع و جسور بودند، سخت پاسکاری میکردند بدون اینکه نظام دفاعی خود را از دست بدهند، مؤثر و مفید حمله میکردند و الهامبخششان حرکات ترنت الکساندر آرنولد در طول زمین بود. لیورپول هفته قبلش با قهرمانی در جام جهانی باشگاهها برگشته بود و اگرچه 9 بازی بعدیشان در لیگ را پشت سر هم بردند اما بازی روز باکسینگ دی، قلهای بود که دیگر از آن پایین نیامدند. پنج روز بعد از آن پیروزی، دولت چین نسبت به شیوع کووید 19 هشدار داد و دو ماه بعد لیگ وارد تعطیلی صدروزه شد. آن شرایط روی این فصل هم تأثیر گذاشته و آشکارترین تغییر نبود تماشاگران است که شاید برای یک گل التهاب دارند یا میخواهند از برتری ناچیزشان دفاع کنند و جای خالی این عنصر مهم را به شدت احساس میکنند. البته بازی با لستر اینطور نبود. پیشفصل قیچی شده و تقویم فشرده عواقب زیادی دارد. مربیهایی که تدابیر ظریف و جزئی برای بازیهای خاص تدارک دیدهاند زمان کافی برای انتقال آن به بازیکنان خود پیدا نمیکنند. آنهایی که نسبت به بازیکنان خود پرتوقع هستند، خستهشان مییابند و نمیتوانند انتظارات همیشگی را داشته باشند. و مصدومیت همه را درگیر کرده: لیورپول سه تا از چهار مدافع اصلی خود را ندارد، همینطور کاپیتانش را. محمد صلاح که به دلیل ابتلا به ویروس کرونا از تیم دور مانده بود تستش منفی شده و به تمرین برمیگردد اما نبی کیتا را اوایل نیمه دوم این بازی به خاطر مشکل همسترینگ از دست دادند. لستر هم یکی از مدافعان میانی اصلیاش، دو تا از بال-مدافعان اصلی و بهترین هافبک دفاعی خود را نداشت.
پارامترها تغییر کرده و فوتبال به عصر فرسایشی برگشته که در آن کمتر هیجان و شوق نتیجه بازیها را تعیین میکند. به ندرت پیش میآید که مربی برای هر بازی یک برنامه داشته باشد و رقیب را برای به اشتباه انداختنش تحت فشار بگذارد. کسی نمیتواند وانمود کند لیورپول شباهت زیادی به استانداردهای بازی قبلیاش با لستر داشت. این فصل فرق میکند، مهم این است که راهی پیدا کنی، هر چه میخواهد باشد و لیورپول بیشتر از این است. بنابراین باید برد 3 بر صفر مقابل لستر را به اندازه پیروزی 11 ماه قبل فوقالعاده دانست. نمیشود لیورپول را بدون ویرجیل فاندایک بهتر دانست اما آنها توانستهاند در هفت بازی بعد از او خودشان را منطبق کنند و تنها سه گل دریافت کردهاند؛ این معیار ارزش تیم کلوپ است. نتیجه گرفتن وقتی در بهترین شرایط نیستی، نقطه قوت تیم در فصل گذشته بود و برای همین مقتدرانه قهرمان شدند. لیورپول اگرچه سه گل زد و سه بار تیرک دروازه لستر را لرزاند اما این پیروزی نه به خاطر نبوغ هجومی بلکه به خاطر بستن راه لستر بود. تیم برندان راجرز که سال گذشته در آنفیلد تنها با یک پنالتی بحثبرانگیز دقیقه آخر باخت، هر چهار بازی خارج از خانهاش در این فصل را برده و پنج گل به منچسترسیتی و چهار گل به لیدز زده بود.
درست است که گل اول را جانی اوانز به خودشان زد و روی گل دوم فضا را برای دیوگو ژوتا فراهم کرد اما لستر در اثر فشار میزبان مرتکب اشتباهاتی شد و اوانز میتوانست حتی گل دوم را وارد دروازه خودی کند. روبرتو فیرمینو هم بالاخره به گل رسید و در نهایت لیورپول میتوانست گلهای بیشتری هم بزند.دنیا شاید تغییر کرده باشد و لیورپول شاید مجبور شده باشد خودش را منطبق کند اما ظرفیت این تیم برای قهرمانی دستنخورده باقی مانده.
منبع: گاردین
لیست نهایی شاهین طبع برای کاپ آسیا
تیمی خالی از نسل طلایی
لیست نهایی تیم ملی بسکتبال برای حضور در پنجره دوم انتخابی کاپ آسیا هم پس از مشخص شدن نتیجه تست دوم کرونای بازیکنان اعلام شد. لیستی 12 نفره که نفرات اعزامی ایران به قطر را معرفی کرد.محمد ترابی، محمد جمشیدى، محمد حسنزاده، حامد حسینزاده، سعید داورپناه، مایک رستمپور، آرمان زنگنه، آرون گرامىپور، سجاد مشایخى، میثم میرزایى، سینا واحدی و بهنام یخچالی، 12 بازیکنی هستند که مهران شاهینطبع از میان 20 بازیکن دعوت شده به اردو برای پنجره دوم انتخابی کاپ آسیا انتخاب کرده است.
جای خالی صمد و حامد
یک نگاه سریع به لیست تیم ملی کافی است تا متوجه تغییر بزرگی در نفرات تیم شویم. دو بازیکن برجسته و با تجربه تیم ایران یعنی صمد نیکخواه بهرامی و حامد حدادی در تیم اعزامی به قطر حضور ندارند. صمد نیکخواه که برای دومین بار به کرونا مبتلا شد، همچنان دوران قرنطینه و استراحت خود را پشت سر میگذارد و حامد حدادی هم که مشخص بود با توجه به سختگیریهای فوقالعاده لیگ چین، نمیتواند به تیم اضافه شود.با وجود این، مهران شاهین طبع این بازیکن را با علم به اینکه نمیتواند بیاید، در لیست خود گنجاند و در عمل شانس حضور دو بازیکن در اردوی تیم ملی را گرفت.
سومین حذفی لیست
سومین بازیکنی که شاهین طبع مجبور شد او را از لیست خود کنار بگذارد، رسول مظفری بود. بازیکنی که در آستانه آغاز اردو با تست مثبت کرونا روبهرو شد و در عمل کاری کرد که شاهین طبع برای انتخاب بازیکنان نهایی خود، تنها 17 انتخاب داشته باشد.
اضافه شدن یخچالی
بهنام یخچالی آخرین بازیکنی بود که روز شنبه به اردوی تیم ملی اضافه شد. او که در لیگ آلمان بازی میکند، در نهایت توانست به تیم اضافه شود و با دادن تست به جمع بازیکنان اضافه و با تیم راهی قطر شود.
تیم ملی بسکتبال یکشنبه شب برای حضور در پنجره دوم مسابقات انتخابی کاپ آسیا تهران را به مقصد دوحه ترک کرد. رقابتهای پنجره دوم مسابقات انتخابی کاپ آسیا به دلیل شیوع ویروس کرونا به طور متمرکز در قطر برگزار میشود. در این میان البته فیبا رقابتهای سه گروه را به سال آینده میلادی موکول کرد.طبق برنامه تیم ایران در روزهای هشتم و دهم آذر با عربستان و سوریه دیدار خواهد کرد. شاگردان شاهین طبع در پنجره اول این رقابتها سوریه و قطر را در تهران از پیش رو برداشتند و به این ترتیب پس از رقابتهای این پنجره، دو بازی دیگر با عربستان و قطر خواهند داشت تا رقابتهای خود در این مرحله را به پایان برسانند.
چه باشم چه نباشم باید به سرمربی وقت داد
فکری: بعد از باخت دوست و دشمنم را شناختم
شکست استقلال دستمایهای شده تا برخی جریانها به سرمربی استقلال فشار بیاورند، حتی برایش جانشین هم تعریف کنند. محمود فکری اما برای این حاشیهسازیها پاسخی دارد. او میگوید: «استقلالیها باید بدانند چه من مربی باشم چه هرکس دیگری، باید به آنها فرصت داده شود تا خودشان را نشان دهند. مثلاً من معتقدم از هفته هفتم باید در مورد آقای استراماچونی نظر بدهیم. استقلالیها باید حواسشان باشد بازیچه دست برخیها برای رسیدن به منافع آنها نشوند. به هر حال در هر بازی ایرادهایی هست و من بعد از بازی با مس رفسنجان گفتم باید دنبال ایرادهایمان باشیم. وقتی میبازیم این ایرادها بیشتر است. اگر منطقی فکر کنیم تا بتوانیم ایرادها را پیدا کنیم، خوب است ولی اگر هجمه غیرمنصفانه وارد شود، خود استقلالیها باید حواسشان باشد.» فکری به فضای مسمومی که علیهاش شکل گرفته نیز اشاره دارد؛ موضوع مهمی که سرمربی استقلال ترجیح میدهد در این برهه به آن اشاره کند: «قرار نیست اینقدر زود خسته شوم، ولی بعضی وقتها یکسری باختها لازم است که دوست و دشمن خودتان را بشناسید. فضای بسیار مسمومی را ایجاد کردهاند.» محمود فکری درست میگوید. فضای استقلال عمیقاً مسموم شده و انگار برخی منتظر بودند او یک شکست بیاورد و شروع به حاشیهسازی کنند. سرمربی استقلال به موضوع دیگری هم اشاره دارد؛ موضوع تعویض در بازی با فولاد: «ما بازیکنان تخصصیمان را در پست وینگر نداشتیم و مجبور شدیم از بازیکنان غیرتخصصی استفاده کنیم. اینها مواردی است که شاید دستمان خالی باشد. من باید بنالم که دنبال بهانه نیستم و بقیه دنبال بهانه هستند. امیدوارم با کمک و هوشیاری بیشتر فضای خوبی ایجاد کنیم و نتایج خوبی بگیریم.
بعد از بازی با فولاد ریکاوری داشتیم و یک روز به بچهها استراحت دادیم. به امید خدا امروز هم تمرین میکنیم و آماده میشویم برای بازی بعدی. امیدواریم بازی خوبی ارائه دهیم و سه امتیاز را بگیریم.» استقلال ناچار شده بهخاطر بارندگی در زمین چمن مصنوعی تمرین کند. فکری درباره این موضوع هم توضیحاتی دارد: «هم این هفته و هفته گذشته بارندگی شدید بوده و چمن طبیعی ما شرایط خوبی نداشت. زمین بهخاطر خیس بودن، سنگین است و برای بازیکن خستگی میآورد. زمین غدیر هم چمن خوبی دارد و امروز تمرین خوبی را پشت سر گذاشتیم.»
فشار دوباره برای تغییر در کادر فنی با رمز «تمرین دهنده»
پیادهروی روی مغز فکری!
حمیدرضا عرب
بحث کیفیت کادر فنی استقلال از زمانی که محمود فکری دستیارانش را معرفی کرد در استقلال داغ شد و بسیاری از جریانهای رسانهای نیز به آن پرداختند. محمود فکری اما عمیقاً اعتقاد دارد همین اعضای فنی میتوانند او را در راه رسیدن به اهدافش یاری برسانند.
حتی دو هفته مانده به شروع لیگ بیستم صحبت از جذب امید نمازی بود. فکری که پیشنهاد جذب این مربی خارجنشین را دریافت کرده بود واکنش تندی به نام او نداشت اما در نهایت اعلام کرد خودش در این باره تصمیمگیرنده است و اگر تشخیص بدهد نمازی میتواند به استقلال کمک کند قطعاً او را به کار خواهد گرفت.
واکنش نرم و سیاستمدارانه سرمربی استقلال در ظاهر نشان داد او موضع تندی در مقابل پیشنهادهای برخی مسئولان باشگاه ندارد اما در باطن مشخص بود تمایل ندارد در کارش اینچنین دخالت و گزینهای بهاصطلاح به او تحمیل شود.
فکری در این راستا با برخی بزرگان استقلال نیز گفتوگو کرد که توصیه پیشکسوتان استقلال نیز این بود که امید نمازی در این برهه به کار استقلال نمیآید و بیشتر برای مجموعه حاشیهساز خواهد شد. به هر حال فکری با اضافه کردن فردی به نام امیدعلی دفتری وارد لیگ برتر شد تا هم ایده تقویت کادر فنی که از سوی برخی مسئولان باشگاه به وی تحمیل میشد را عملی کند و هم خود را مردی اهل تعامل نشان دهد تا در نهایت این غائله خاتمه یابد.
بعد از باخت مقابل فولاد اما دوباره همان خبرها از اردوی استقلال به گوش میرسد؛ خبرهایی با این محوریت که به محمود فکری گفته شده کادر فنیاش را تقویت کند. در این راستا نام برخی مربیان نیز به گوش میخورد؛ نامهایی همچون ابراهیم طالبی یا ساکت الهامی، اما سرمربی استقلال عمیقاً اعتقاد دارد با این کادر میتواند به آنچه میخواهد دست یابد و او نمیخواهد سیاستش را تغییر دهد.
شاید یکی از دلایلی که موجب شد دوباره برخی افراد فکری را برای بهکارگیری دستیارانی بهاصطلاح کاربلدتر تحت فشار قرار دهند اتفاقات بازی با فولاد خوزستان بود، اما سؤال این است که طراحان پشت پرده باشگاه استقلال چرا و به چه دلیل یک بازی را ملاک سنجش و ارزیابی قرار میدهند؟ آیا شکست در دومین بازی لیگ بیستم میتواند ملاک درستی برای تشخیص تواناییهای فکری و همکارانش باشد؟ آن هم همکارانی که بعضاً امتحان خود را در استقلال پس داده و در دورانی که مربیگری این باشگاه را بر عهده داشته، نشان دادهاند از ظرفیتهای حداقلی برای هدایت این تیم برخوردارند. گرچه آرش برهانی و حنیف عمرانزاده از تجربه کافی بیبهرهاند و شاید در این برهه نتوانند بهعنوان دستیارانی کاربلد به فکری کمک کنند اما بهواقع نمیشود تواناییهای مرفاوی و مظلومی که گفته میشود او هم به فکری مشاوره میدهد زیر سؤال برد.
مرفاوی و فکری مجموعا 5 سال بهعنوان سرمربی در استقلال حضور داشتهاند و سالهای متمادی نیز در استقلال دستیار سرمربی بودهاند، بنابراین ساختن چنین تصویری که استقلال کادر فنی ضعیفی دارد یا از یک تمریندهنده خوب برخوردار نیست القای نادرست به افکار عمومی است و بعید است در این کادر کسی نباشد که بتواند تمرینات را مدیریت کند. به نظر میرسد تسری دادن این ایده بیشتر بهجهت لطمه وارد کردن به تیم کاری استقلال و بهنوعی پیادهروی روی افکار سرمربی است تا شاید برخی در این میان به مقاصد خود برسند.
این سناریو وقتی تقویت میشود که درمیابیم یکی از اعضای هیأتمدیره استقلال با یکی از مربیان سابق این تیم در ارتباط است و حتی بعد از بازی با فولاد خوزستان به وی اعلام کرده خودش را در حالت استندبای قرار دهد.
چنین تماسهایی اصل اعتماد به کادر فنی استقلال را زیر سؤال میبرد و فضا را برای ادامه کار آنها دشوار میکند. بدون شک فکری بهدلیل برخی رفتارها در بازی با فولاد خوزستان مستحق انتقاد است اما اگر ملاک برخی الفاظی است که سرمربی استقلال ناخواسته در مقابل دوربین یکی از اهالی رسانه به زبان آورد که باید گفت چنین ادبیاتی را دیگر مربیان نیز به تناوب بهکار میگیرند و شرایط استرسزا و پر از تنش بازیها سبب میشود هر مربی از کوره دربرود و جملاتی را نثار این و آن کند، اما انتشار یک فیلم یا ناهماهنگی که در یک تعویض به وجود آمد نباید دستمایهای باشد برای برخی تا به سمت ویرانی کادر فنی استقلال پیش بروند و بهدنبال برخی تغییرات باشند یا اینکه سرمربی استقلال را دوباره در فشار قرار دهند که فردی بهاصطلاح بادانش یا تمریندهنده را به کادر خود اضافه کند.
بدون شک اگر محمود فکری زیر چنین فشارهایی تاب نیاورد و هر نوع تحمیلی را بپذیرد هرگز در فوتبال ایران مربی بزرگی نخواهد شد، کما اینکه او تا به امروز نیز در مقابل برخی دخالتهای بیمورد و غیرکارشناسی ایستاده و بعید است اجازه دهد نیرویی به وی تحمیل شود.
تکلمه: نباید از یاد ببریم همین محمود فکری در شرایطی سرمربی استقلال شد که برخی مسئولان باشگاه استقلال کاسه چه کنم، چه کنم در دست گرفته بودند و برای انتخاب فردی بهجای سرمربی قبل سخت خود را در تنگنا میدیدند.
تغییرات قابل پیشبینی در استقلال
انتقال حسینی و باقری به نیمکت
هرچند انجام بازیهای تدارکاتی پیشفصل سهم بالایی در ایجاد هماهنگی میان بازیکنان دارد اما مربیان تیمها معمولاً هفتههای آغازین را به شناخت توانایی بازیکنان خود اختصاص میدهند تا به ترکیبی ایدهآل دست یابند. این وضعیت بیشتر در تیمهایی به چشم میخورد که در یارگیری بازیکنان شاخصی را به خدمت گرفتهاند. در استقلال این فرایند طی شده و شاهد جذب بازیکنانی هستیم که باید بهمرور در ترکیب استقلال دیده شوند.
شاید این تصور درباره استقلال وجود داشته باشد که چون اغلب بازیکنان خود را حفظ کرده دشواری آنچنانی پیش روی سرمربیاش نباشد، اما واقعیت این است که استقلال با همین مجموعه قهرمانی لیگ نوزدهم را از دست داده و اساساً جذب بازیکنان جدید به هدف ترمیم نقاط ضعف انجام شده است.
از طرفی کادر فنی استقلال هم تغییر کرده که این خود پروسهای زمانبر را ایجاد میکند تا مربیان و بازیکنان به درک متقابلی از یکدیگر دست یابند. در حقیقت استقلال تا رسیدن به ایدهآلها نیاز به صرف زمان دارد و اینطور نیست که تصور کنیم چون اغلب بازیکنان فصل پیش حفظ و بازیکنان باتجربهای به خدمت گرفته شدهاند نیازی به صرف زمان بهجهت ایجاد هماهنگی بیشتر در تیم نیست، بلکه استقلال با تیم کنونی نیز عمیقاً نیازمند محک خوردن در چرخه بازیها خواهد بود تا عیارش مشخص شود.
سرمربی استقلال که این روزها بابت شکست مقابل فولاد عمیقاً تحت فشار است و شرایط متفاوتی را در قیاس با آنچه تا به امروز در دایره مربیگری دیده تجربه میکند، قصد دارد در بازی با ماشینسازی که به نظر میرسد چندان چالشآفرین نخواهد بود تیمش را با تغییرات وارد میدان کند.
در همین راستا بروز برخی تغییرات در بازی با ماشینسازی که چهارشنبه برگزار میشود هرگز دور از ذهن نیست و حتی در مواردی میتوان با قطعیت اعلام کرد برخی بازیکنان بهجای نفرات قبلی وارد ترکیب میشوند. در بازی با ماشینسازی باید سیدحسین حسینی را نیمکتنشین دانست؛ دروازهبانی که فصل نوزدهم را بهرغم آنکه گاهاً تنزل داشت یکتنه در دروازه تیمش به میدان رفت.
حسینی با اینکه در بازی با فولاد خوزستان اشتباه مهلکی نداشت و هر دو گلی که دریافت کرد حاصل اشتباهات مدافعان بود، اما به دلایل روحی-روانی روی نیمکت خواهد نشست تا فرصت به رشید مظاهری هم برسد؛ دروازهبانی که یک روز قبل از شروع لیگ مجادلهای هم با مدیران باشگاه استقلال بر سر دستمزد خود داشت، اما به هر حال او دیگر دروازهبان استقلال است مدیران استقلال هم ناچارند پای توافقی که پیش از فصل شده بایستند. حضور مظاهری شاید موجب افزایش آمادگی حسینی هم بشود و دروازهبانی او مقابل ماشینسازی را باید به فال نیک گرفت چراکه هم استقلال از وجود این دروازهبان سود میبرد و هم حسینی دوباره جنگی تازه برای بازگشت به ترکیب اصلی تیمش آغاز خواهد کرد. تجربه نشان داده حسینی هرگاه تحت فشار قرار میگیرد با نیرویی دوچندان درصدد بازگشت برمیآید که ممکن است همین سناریو دوباره در استقلال طی شود.
دیگر بازیکنی که با قطعیت میتوان او را نیمکتنشین دانست فرشید باقری است. هافبک میانی استقلال در بازی با فولاد خوزستان بهواقع یکی از ضعیفترین بازیکنان میدان بود و هرگز نتوانست در خط میانی تیمش عملکرد مطلوبی داشته باشد. باقری آنقدر ضعیف بود که با هجمهای گسترده از سوی هواداران استقلال هم مواجه شد و در فضای مجازی بشدت از شیوه بازیاش نقد شد. با این حال باقری را نباید آنقدرها هم بازیکن ضعیفی دانست.
او شاید در استقلال نتواند هیچگاه به مهرهای درجه یک تبدیل شود کما اینکه اگر از چنین ظرفیتی برخوردار بود در سالهایی که در استقلال حضور داشت از این فرصت نهایت بهره را میبرد، اما باقری از این توانایی برخوردار است که یکی از نیمکتنشینهای خوب استقلال در لیگ بیستم باشد و در مواقع لزوم به کار گرفته شود.
به هر حال بروز تغییرات در بازی با ماشینسازی اجتنابناپذیر است. حتی احتمال دارد دیاباته از ابتدا در ترکیب اصلی قرار بگیرد و بهجای مطهری بازی کند. در خط دفاع نیز نیمکتنشینی عارف غلامی که بهواقع یکی از ضعیفترین بازیکنان استقلال مقابل فولاد بود دور از ذهن نیست اما این منوط به حضور دیگر مدافعان است.
چنانچه دانشگر به سلامت کامل برسد در ترکیب اصلی به کار گرفته میشود و در کنار مرادمند بازی خواهد کرد اما اگر او به شرایط ایدهآل دست نیابد به احتمال زیاد باز هم شاهد بازی زوج مردامند و غلامی خواهیم بود.
فرشید اسماعیلی؛ 20 ماه بعد از چیپ نحس
مجتبی جباری استقلالیها دقیقاً کجاست؟
علی مغانی
تابستان 94، لیگ چهاردهم به شکل کابوسواری برای استقلال تمام شده بود. امیر قلعهنویی بعد از دو سال ناموفق جای خودش را به پرویز مظلومی داده بود و تیم ناکام سال گذشته نیاز به بازسازی داشت.
سیدمهدی رحمتی سرشناسترین مهرهای بود که در فصل نقلوانتقالات جذب شد. امین حاجمحمدی، روزبه چشمی و میثم مجیدی مهرههای جوانی بودند که برای تقویت خط دفاع جذب شدند. (استقلال فصل قبل 34 گل خورده بود، یعنی 5 گل بیشتر از پیکان سقوطکرده). کمی جلوتر جابر انصاری هم پیراهن آبی پوشید تا همراه با ریوالدو باربوسا و پروپئیچ، مردان تازهنفس استقلال در بخش تهاجمی باشند. در میان خریدهای تابستانی استقلال در سال 94، نام یک بازیکن کمنامونشان هم دیده میشد؛ فرشید اسماعیلی.
داستان پیوستن فرشید اسماعیلی با مجید صالح گره خورده. صالح که آن روزها دستیار پرویز مظلومی بود، فرشید را به سرمربی استقلال پیشنهاد کرد، چراکه پیش از پیوستن به استقلال، در تیم ملی امید مشغول به کار بود و همانجا بود که در جمع دوستانهای گفته بود: «فرشید اسماعیلی، مجتبی جباری آینده فوتبال ایران است.»
فرشید البته بازیکن «صفر کیلومتر» نبود و پیش از این انتقال بزرگ، علاوه بر اینکه در تمام ردههای تیمهای ملی پایه از نونهالان تا امید حضور داشت، سه فصل هم برای فجرسپاسی بازی کرده بود، اما در 21سالگی بمب نقلوانتقالاتی محسوب نمیشد. با این حال او آنقدر استعداد داشت که روی نیمکت ذخیرهها میخکوب نشود و بعد از یک فصل حضور گاهوبیگاه در زمین، از آغاز لیگ شانزدهم جایگاه ثابتی در ترکیب اصلی پیدا کند. فرشید اسماعیلی در تیم علیرضا منصوریان بهتدریج تبدیل به مهرهای تأثیرگذار شد و پیراهن شماره 88 را با شماره 8 تعویض کرد.سالهای 96 و 97 برای استقلال سالهای پرافتخاری نبود و حاصل این دو سال فقط یک جام حذفی بود اما فرشید اسماعیلی راه خودش را پیدا کرده بود. وینفرد شفر معتقد بود او با این کیفیت میتواند حتی در بوندسلیگا بازی کند و کارلوس کیروش هم مجاب شده بود هافبک خوشتکنیک آبیها را به اردوی تیم ملی دعوت کند. در روزهایی که مامه تیام تبدیل به ماشین گلزنی استقلال شده بود، یک تغذیهکننده اصلی داشت و آن هم کسی نبود بهجز فرشید اسماعیلی. او در لیگ قهرمانان آسیا بیشتر از هر بازیکن دیگری پاس گل داد و در گروهی که الهلال، العین و الریان در آن حضور داشتند، یکی از عوامل اصلی صدرنشینی تیمش بود.
فرشید حالا یکی از «کلیدی»های استقلال بود اما در حساسترین بازی لیگ هجدهم، جایی که استقلال میتوانست با پیروزی در دربی تهران به صدر جدول صعود کند، سرنوشت شماره 8 استقلال به یکباره زیر و رو شد؛ دقیقه 45، خطای پنالتی و ضربه چیپی که به آسمان پرواز کرد. اسماعیلی با شعارهای تند هواداران و اتهام «بیمسئولیتی» روبهرو شد و با این پنالتی تقدیر وینفرد شفر را هم تغییر داد. استقلال بحرانزده با سایپا مساوی کرد و به شهرخودرو باخت تا شفر در فاصله 4 هفته تا پایان لیگ، از کار برکنار شود.
از پنالتی چیپ فرشید اسماعیلی 20 ماه گذشته. او در این مدت فشارهای زیادی را تحمل کرده و چندماهی را هم بهخاطر مصدومیت از دست داده. اما در این واقعیت تغییری ایجاد نمیشود که او در همه این مدت به شرایطی که قبل از 10 فروردین 98 داشت، برنگشته. انگار دوران فوتبالی او به دو قسمت «قبل از پنالتی چیپ» و «بعد از پنالتی چیپ» تقسیم شده باشد.
در سال پرماجرای استقلال، مربیان متعددی که روی نیمکت نشستهاند هیچکدام فرشید اسماعیلی را نیمکتنشین نکردهاند. او همچنان جایگاه امنی در ترکیب اصلی دارد اما خودش بهتر از همه میداند که مدتهاست از اوج فاصله گرفته. آمار پاس گل، پاس کلیدی و حرکات مؤثرش هم بهوضوح افت داشته. بهجز چند بازی فصل گذشته که او نشانههایی از دوران اوجش را بروز داد، فرشید مدتهاست «بهترین بازیکن زمین» نبوده. امروز در آستانه 27سالگی و در حالی که 150بار پیراهن استقلال را پوشیده، بهسختی میتوان او را با مجتبی جباری مقایسه کرد. شاید امسال آخرین فرصت برای بازگشت فرشید اسماعیلی به روزهای اوج باشد؛ روزهایی که از همیشه به تیم ملی نزدیکتر بود و نامش در میان بهترینهای لیگ قهرمانان آسیا دیده میشد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو